پدیده

مجله اینترنتی

پدیده

مجله اینترنتی

نهانخانه دل


غمت در نهانخانه دل نشیند


به نازی که لیلی به محمل نشیند


مرنجان دلم را که این مرغ وحشی


ز بامی که برخاست مشکل نشیند


طبیب اصفهانی


ناز...


نازنینا ما به ناز تو جوانی داده‌ایم


دیگر اکنون با جوانان ناز کن با ما چرا؟!


شهریار


سرآغاز

 

زندگی یعنی: بخند هرچند که غمگینی 

ببخش هرچند که مسکینی 

فراموش کن هرچند که دلگیری 

اینگونه زیستن زیباست 

هرچند که آسان نیست... 

ب مثل بهار ...


یکی بود

              یکی نبود...

از قدیما یکی بود یکی نبود اول قصه ی هر زندگیه

                                                                 زندگی یه دفتر پر از حروف

 معنی حرفای زندگی چیه؟ 

                                   (ز)مث زلال آب و آسمون

                                                                      به زلالی دلای مهربون

(س)مث سبد سبد محبته

                                    که میشه هدیه بدیم به این و اون

(ج) مثل جاری و جاری شدنه

                                      مثل یک جاده برای جست و جو

توی کوچه باغ سبز زندگی

                                       (چ) مثل چیدن سیب آرزو

زندگی یه دفتره پر از حروف بیشمار

                                          توی یک صفحه ی اون

                                                                          نوشته ...




دعای تحویل سال نو


تا تا چند روز دیگه امسالم تموم می شه ؛ خوب یا بد ، تلخ یا شیرین ، سخت یا آسون ! ولی از اون گذشته ، سر سفره های هفت سینتون موقع تحویل سال ، در حال خوندن دعا برای ما هم دعا کنید.



یا مقلب القلوب و الابصار


Oh reformer of hearts and minds



یا مدبر الیل و النهار


Director of day and night




یا محول الحول و الاحوال


and transformer of conditions



حول حالنا الی احسن الحال


Change ours to the best in accordance with your will


سال نو مبارک


Happy New Year

 


سر سال نو ، هرمز فروردین

برآسوده از رنج تن ، دل ز کین


بزرگان بشادی بیاراستند

می و رود و رامشگران خواستند




بی تو مهتاب شبی...


بی‌تو، مهتاب شبی، باز از آن کوچه گذشتم،
همه تن چشم شدم، خیره به‌دنبال تو گشتم،
شوق دیدار تو لبریز شد از جام وجودم،
شدم آن عاشق دیوانه که بودم.


در نهانخانه جانم، گل یاد تو، درخشید

باغ صد خاطره خندید،
عطر صد خاطره پیچید:
یادم آمد که شبی باهم از آن کوچه گذشتیم
پر گشودیم و در آن خلوت دل‌خواسته گشتیم
ساعتی بر لب آن جوی نشستیم

تو، همه راز جهان ریخته در چشم سیاهت

من همه، محو تماشای نگاهت.

آسمان صاف و شب آرام
بخت خندان و زمان رام
خوشه ماه فرو ریخته در آب
شاخه‌ها دست برآورده به مهتاب
شب و صحرا و گل و سنگ
همه دل داده به آواز شباهنگ



یادم آید، تو به‌من گفتی:

«از این عشق حذر کن!
لحظه‌ای چند بر این آب نظر کن،
آب، آیینه عشق گذران است،
تو که امروز نگاهت به‌نگاهی نگران است،
باش فردا، که دلت با دگران است!
تا فراموش کنی، چندی از این شهر سفر کن!»


با تو گفتم: «حذر از عشق؟! ندانم

سفر از پیش تو؟ هرگز نتوانم،
نتوانم!
روز اول، که دل من به‌تمنای تو پر زد،
چون کبوتر، لب بام تو نشستم
تو به‌من سنگ زدی، من نه رمیدم، نه گسستم...»


باز گفتم که: «تو صیادی و من آهوی دشتم

تا به‌دام تو درافتم همه‌جا گشتم و گشتم
حذر از عشق ندانم، نتوانم!»

اشکی از شاخه فرو ریخت
مرغ شب، ناله تلخی زد و بگریخت...
اشک در چشم تو لرزید،
ماه بر عشق تو خندید!


یادم آید که: دگر از تو جوابی نشنیدم

پای در دامن اندوه کشیدم
نگسستم، نرمیدم.


رفت در ظلمت غم، آن شب و شب‌های دگر هم،

نه گرفتی دگر از عاشق آزرده خبر هم،
نه کنی دیگر از آن کوچه گذر هم...
بی‌تو، اما، به چه حالی من از آن کوچه گذشتم!


فریدون مشیری


پتروس فداکار چرا به جای انگشتش یک چوب در سوراخ سد نکرد!


حبیب احمدزاده با تاکید بر اینکه باید به داشته‌های فرهنگی خود به ویژه در حوزه دفاع مقدس بیشتر توجه کنیم، گفت: نمی‌دانم چرا هیچ‌وقت از خودمان نپرسیدیم پتروس فداکار چرا به جای انگشتش یک چوب در سوراخ سد نکرد!

به گزارش خبرنگار مهر،  ظهر امروز سه‌شنبه 23 اسفندماه دیدار پایان سال اهالی انتشارات سوره مهر با فعالان رسانه‌ای حوزه کتاب برگزار شد که محمد حمزه‌زاده مدیرعامل سوره مهر، حیدر ایمنی مدیر روابط عمومی این انتشارات و دیگر دست‌اندرکاران آن حضور داشتند.

همچنین حبیب احمدزاده، نویسنده دفاع مقدسی نیز در میانه مراسم به جمع پیوست. وی در این مراسم گفت: ما مفهوم ارزشمندی به نام دفاع مقدس داریم که قدر آن را نمی‌دانیم؛ در حالی که همه جهان وقتی مفاهیم انسانی را که در این دفاع بود، می‌شنوند در برابر آن گاردشان باز می‌شود.



ادامه مطلب ...

داستان واقعی مارمولک عاشق


خانه‌های ژاپن با دیوار‌هایی ساخته شده است که دارای فضای خالی هستند و آن را با چوب می‌پوشانند. در یکی از شهر‌های ژاپن، مردی دیوار خانه‌اش را برای نو سازی خراب می‌کرد که مارمولکی دید. میخ از قسمت بیرونی دیوار به پایین کوبیده شده و به اصطلاح مارمولک را میخکوب کرده بود. مرد چشم بادامی، دلش سوخت و کنجکاو شد.



ادامه مطلب ...

آثار سیمین دانشور


سیمین دانشور عصر روز پنج شنبه، 18 اسفندماه درگذشت.  به گزارش ایسنا، دانشور پس از یک دوره بیماری در سن نودسالگی در منزلش از دنیا رفت. 


سیمین دانشور - داستان نویس و مترجم - متولد هشتم اردیبهشت ماه سال 1300 در شیراز بود. در سال 1328، دکتری خود را در رشته ادبیات فارسی از دانشگاه تهران گرفت. یک سال بعد با جلال آل احمد ازدواج کرد و در سال 1331 برای مطالعه در رشته «زیبایی شناسی» در دانشگاه استنفورد، به آمریکا سفر کرد و دو سال بعد به ایران بازگشت. 


از جمله تالیف ها و ترجمه های دانشور عبارت اند از: «آتش خاموش» ( 1327)، «سرباز شکلاتی» برنارد شاو (1328)، «باغ آلبالو» و «دشمنان» از آنتوان چخوف (1331)،  «بئاتریس» از شنیتسلر و «رمز موفق زیستن» از دیل کارنگی (1332)، «کمدی انسانی» ویلیام سارویان و «داغ ننگ» از ناتانیل هارتون (1334)، «شهری چون بهشت» (1340)، «سووشون» (1348)، «بنال وطن» از آلن پیتون (1351)، «به کی سلام کنم؟» (1359)، «غروب جلال» (1360)، «ماه عسل آفتابی» (داستان های ملل مختلف) (1362)، «جزیره سرگردانی» (1372)، «شناخت و تحسین هنر» (مجموعه مقالات) (1375)، «از پرنده های مهاجر بپرس» (1376) و «ساربان سرگردان» (1380).  او نخستین زن ایرانی است که به شکل حرفه  یی در زبان فارسی داستان نوشت.


مهم ترین اثر او، رمان «سووشون» است که نثری ساده دارد و به زبان های متعددی ترجمه شده است. این کتاب از جمله پرفروش ترین آثار ادبیات داستانی در ایران محسوب می شود.  


بانوی داستان از میان ما رفت

سیمین دانشور از این جهت در ادبیات ما یک استثناست که به عنوان اولین بانوی ایرانی شهامت پا گذاشتن به ساحت ادبیات داستانی را پیدا کرد و نخستین زنی بود که در معنای متعارف امروزی رمان نوشت و پایه گذار حرکتی بود که بعدها منجر به حضور بیشتر بانوان داستان نویس در این عرصه شد.

تابناک- عصر پنج شنبه سیمین دانشور بانوی داستان نویس ایرانی در سن نود سالگی بدرود حیات گفت تا ادبیات ایران در آخرین روزهای سال نود یکی از بزرگترین وزنه ها خود را از دست دهد. آنچه دانشور را در سپهر ادبیات معاصر ما به یک استثنا بدل کرده است این بود که وی به عنوان اولین بانوی ایرانی شهامت پا گذاشتن به ساحت ادبیات داستانی را پیدا کرد و نخستین زنی بود که در معنای متعارف امروزی رمان نوشت و پایه گذار حرکتی بود که بعدها منجر به حضور بیشتر بانوان داستان نویس در این عرصه شد. 


ادامه مطلب ...