پدیده

مجله اینترنتی

پدیده

مجله اینترنتی

شکار دختران در شب های بارانی

دو پسر شیطان صفت که در شب های بارانی دختران را قربانی نیت شیطانی خود می کردند با تایید حکم اعدامشان به دار مجازات آویخته شدند.

به گزارش جام جم، رسیدگی به این پرونده از سال 1390 و همزمان با طرح شکایت های مشابه در دستور کار تیم قضایی پلیسی استان گیلان قرار گرفت.

بررسی های ماموران نشان می داد دو پسر جوان در پوشش مسافربر اقدام به سوار کردن زنان و دختران کرده و در ادامه با قفل کردن درهای خودرو، قربانیان خود را مورد آزار و اذیت قرار می دادند.

با توجه به حساسیت موضوع شناسایی و دستگیری دو پسر متجاوز در دستور کار پلیس آگاهی قرار گرفت و کارآگاهان با سرنخ هایی که از متجاوزان به دست آورده بودند آنها را دستگیر کردند.

با دستگیری دو پسر شیطان صفت بازپرس ویژه ای برای این پرونده تعیین و تحقیقات در این زمینه آغاز شد.

مجرمان در ابتدا منکر هر گونه جرمی شده اما در ادامه لب به اعتراف گشوده و به آزار و اذیت هشت زن و دختر اعتراف کردند.

دو پسر متجاوز درباره شگرد خود به بازپرس پرونده گفتند در شب های بارانی در خیابان پرسه زده و دخترانی که منتظر تاکسی بودنددر پوشش مسافربر سوار می کردیم، سپس قفل کودک خودرو را فعال کرده و با تهدید قربانیان ر به محلی خلوت برده و مورد آزار و اذیت قرار می دادیم.

در ادامه دو پسر متجاوز در دادگاه کیفری استان گیلان محاکمه و به اتهام تجاوز به عنف به اعدام محکوم شدند.

با تایید حکم اعدام در دیوان عالی کشور صبح روز پنجشنبه حکم با انجمن مقدمات قانونی اجرا شده و متجاوزین به دار مجازات آویخته شدند.

داستان عجیب مرگ در غسالخانه

انتشار خبری درباره مرگ عجیب ۲مرد در غسالخانه‌ای در یکی از شهرهای کشور، باعث شگفتی بسیاری از مردم شده است.

به گزارش همشهری، گرچه برخی از وکلای دادگستری این خبر را تأیید کرده‌اند اما مقامات پلیس و قوه قضاییه، از صحت این خبر اظهار بی‌اطلاعی می‌کنند و می‌گویند که هنوز با چنین پرونده‌ای روبه‌رو نشده‌اند.

این ماجرا به زمانی بر می‌گردد که مردی به‌خاطر اینکه شب‌ها خواب به چشمش نمی‌آمد، تصمیم گرفت نزد یک رمال برود و از او کمک بخواهد. وقتی مرد رمال او را دید، به وی گفت که برای رهایی از این مشکل باید به یک غسالخانه برود و از غسال بخواهد که وی را روی تخت غسالخانه، غسل دهد. او تأکید کرد که فقط در این صورت است که مشکل مرد جوان حل می‌شود و وی پس از آن می‌تواند به راحتی بخوابد و خواب ببیند.

این نسخه مرد رمال در ادامه ماجرای عجیب تری را رقم زد؛ چرا که مرد جوان تصمیم گرفت هر طوری شده به یک غسالخانه برود و دستوری را که رمال میانسال داده بود، عملی کند. او برای این کار نزد یکی از غسال‌های شهر رفت و ماجرا را با وی در میان گذاشت و از او کمک خواست. غسال که نسخه رمال را باور کرده بود قبول کرد که به مرد جوان کمک کند و برای غسل‌دادن مرد جوان با او قرار گذاشت.

در روز قرار، مرد جوان راهی غسالخانه شد. آن روز، جسد مردی را که به‌علت بیماری جانش را از دست داده بود برای غسل و شست‌وشو به غسالخانه آورده بودند و مرد غسال سرگرم شست و شوی جنازه بود. وقتی مرد جوان رسید، غسال از او خواست که روی تخت غسالخانه دراز بکشد تا او را هم غسل دهد. وقتی همه‌‌چیز برای اجرای نسخه رمال آماده بود، غسال به طرف مرد جوان رفت تا او را شست و شو دهد اما مرد جوان از وی خواست برای شستن او از لیفی تازه استفاده کند، نه لیفی که با آن مردگان را می‌شوید.

مرد غسال قبول کرد و برای آوردن لیف تازه، تخت غسالخانه را ترک کرد و در همین هنگام خانواده مردی که آن روز فوت شده و جنازه‌اش روی تخت غسالخانه بود، وارد آنجا شدند. آنها با دیدن 2جنازه روی تخت غسالخانه و غیبت مرد غسال تعجب کردند و یکی از آنها با صدای بلند پرسید: «پس غسال کو؟».

در همین هنگام مرد جوان از روی تخت غسالخانه برخاست و گفت: «غسال رفته است تا لیف بیاورد». دیدن مردی که از روی تخت غسالخانه بلند شده و شروع به حرف‌زدن کرده بود، برای خانواده متوفی آنقدر ترسناک بود که یکی از آنها سکته کرد و پس از انتقال به بیمارستان جان باخت.

یکی دیگر نیز چنان وحشت کرد که هنگام فرار، پایش لیز خورد و سرش با زمین برخورد کرد و دچار خونریزی مغزی شد و در نهایت در بیمارستان جان باخت. به این ترتیب غسال و مرد جوان بازداشت شدند و پرونده آنها در حالی در اختیار دادسرا قرار گرفته که هنوز کسی نمی‌دانست جرم آنها چیست.

این ماجرا دهان به دهان بین مردم چرخید و همین باعث شد که برای بررسی صحت و سقم آن با مقامات پلیس و همچنین قضات تماس بگیریم. این در حالی بود که برخی از وکلای دادگستری در گفت‌وگوی تلفنی با همشهری مدعی شدند که این ماجرا صحت دارد و پرونده آن در یکی از شهرهای لرستان یا یزد رسیدگی می‌شود.

با این حال در ادامه پیگیری‌ها با دادستان شهر مورد نظر در لرستان تماس گرفت که وی وجود چنین ماجرایی را تکذیب کرد. همچنین مقامات قضایی در استان یزد گفتند که چنین ماجرایی در آنجا رخ نداده است.

حتی معاون جنایی پلیس آگاهی کشور نیز از وجود چنین پرونده‌ای ابراز بی‌اطلاعی کرد و گفت که این ماجرا به پلیس آگاهی گزارش نشده است.

 با این حال بیشتر مقاماتی که با آنها تماس گرفته شد، مدعی بودند که چنین ماجرایی را شنیده‌اند اما نمی‌دانند که در کدام شهر اتفاق افتاده است.

آزار و اذیت کودکان توسط پلیس قلابی


رئیس پلیس آگاهی استان یزد از دستگیری فردی مامور نما در طی هفته گذشته در یزد خبر داد.

 

به گزارش سرویس حوادث جام نیوز؛ رئیس آگاهی استان یزد در تشریح این خبر گفت: در پی اعلام شکایت فردی مبنی بر اینکه شخصی ناشناس که خود را پلیس معرفی نموده و با اغفال فرزندم وی را به منزل خود واقع در یزد برده و مورد اذیت قرار داده، موضوع بصور‌ت ویژه در دستور کار این پلیس قرار گرفت.

 

سرهنگ خالقی خاطر نشان کرد: کارآگاهان این پلیس پس از انجام تحقیقات و بررسی موضوع طی هماهنگی با مقام قضایی و با همکاری شاکی منزل فرد مورد نظر را شناسایی نموده و طی تحقیقات محلی انجام شده دریافتند که فرد مورد نظرگا‌هی با لباس نظامی در محل تردد می نماید در این راستا متهم به هویت الف.الف 33 ساله متاهل دستگیر شد.

 

سرهنگ خالقی بیان داشت: طی بازرسی از منزل وی 1- یک توپ لباس نظامی لجنی‌ (بدون آرم واحدهای نظامی و انتظامی9 2- یکعدد با‌طوم 3- یکعدد افشانه دفاع شخصی 4- یکعدد چراغ قوه5- یکعدد جلد دستبند6- یکعدد بی سیم دستی غیر سازمانی 7- دو عدد فا‌نسقه کشف و ضبط گردید و در تحقیقات بعدی محرز گردید که وی هیچ وابستگی به واحدهای نظامی و انتظامی نداشته و با این شگرد اقدام به اغفال شاکی و آزار و اذیت وی نموده است متهم دستگیر شده پس از تکمیل پرونده به دادسرا معرفی و با قرار قانونی روانه زندان گردید.

 

سرهنگ خالقی در این خصوص عنوان نمود: والدین عزیز به توصیه های پلیسی توجه داشته و چنانچه فرد یا افرادی که خود را مامور سازمان های نظامی یا انتظامی معرفی می‌نمایند و درخواستی از شما داشتند حتما"‌ از مامور بودن آن‌ها اطمینان حاصل نموده و از آنها تقاضای کارت شناسایی و اگر به هیچ عنوان حاضر به اثبات هویت خود نشدند فورا" موضوع را با پلیس 110 طی تماس تلفنی در‌میان گذاشته و مشخصات فرد مدعی را اعلام نمایند.


آزار جنسی و قتل دختر 8 ساله توسط مرد هوسران


کارآگاهان جنایی در حال تحقیق از مردی هستند که بعد از آزارجنسی دختری هشت‌ساله او را با ضربات چاقو به قتل رسانده است.

والدین دختر هشت‌ساله که مونا نام داشت چند روز قبل به پلیس آگاهی استان فارس رفتند و اعلام کردند فرزندشان مفقود شده است. مونا برای خرید از خانه خارج شده و دیگر بازنگشته بود. پدر و مادر این دختر که به شدت نگران او بودند تمامی محله را جست‌وجو کرده اما اثری از فرزند خود نیافته و تصمیم گرفته بودند پلیس را از واقعه خبر کنند.  کارآگاهان بعد از اینکه مشخصات مونا را گرفتند تلاش خود را برای یافتن ردی از او آغاز کردند اما تجسس‌های اولیه بی‌ثمر ماند تا اینکه فردی با مرکز فوریت‌های پلیسی110 تماس گرفت و گفت جنازه دختربچه‌ای را یافته است.  ادامه مطلب ...

اعترافات متهم آزار جنسی دختران نوجوان


تحقیقات از مردی که به‌عنوان راننده سرویس مدرسه، دختران مدرسه‌ای را می‌ربود و مورد آزار قرار می‌داد همچنان ادامه دارد. این در حالی است که تعداد شاکیان او بیشتر شده است. این متهم 28ساله که «ابوالفضل – م» نام دارد مردی متاهل و پدر یک دختر است. او با شکایت والدین دختربچه‌ای که در خیابان یوسف‌آباد ربوده شده بود، دستگیر شد و اعتراف کرد با دیدن دختربچه جلو رفت و ادعا کرد او به‌جای سرویس همیشگی دنبالش آمده است؛ به این ترتیب دختر را سوار خودرو کرد و مورد آزار جنسی قرار داد.

 
ادامه مطلب ...

پایان نافرجام ارتباط پنهانی پدر 2 قلوها با دختر جوان

مرد جنایتکار که با داشتن دوقلوهای دو ساله، دختری را به بهانه ازدواج فریب داده بود، پس از افشای رازش دختر جوان را کشت.

به گزارش روز یکشنبه جام جم آنلاین از پلیس آگاهی تهران بزرگ، ساعت 18 روز سه شنبه 21 خرداد ماه سال جاری از طریق مرکز فوریت های پلیسی 110 کشف جسد سوخته شده ای در جنگل سرخه حصار به کلانتری 128 تهران نو اعلام و با حضور مأموران کلانتری در محل و تأیید خبر ، موضوع به پلیس آگاهی و قاضی کشیک دادسرای امور جنایی تهران اعلام شد.

 در بررسی بعمل آمده توسط تیم بررسی صحنه جرم اداره دهم و عوامل تشخیص هویت، هیچگونه مدارک شناسایی از محل یافت نشد اما با بررسی های بیشتر و با پیدا شدن آثار بجای مانده از خون مشخص شد که قتل در فاصله چند متری از محل کشف جسد صورت گرفته و جسد پس از انتقال به محل کشف، به آتش کشیده شده است.

با تشکیل پرونده مقدماتی با موضوع «قتل عمد» و به دستور بازپرس شعبه چهارم دادسرای ناحیه 27 تهران، پرونده جهت رسیدگی  در اختیار اداره دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفت.

شناسایی هویت جسد
با آغاز رسیدگی به پرونده، کارآگاهان اداره دهم در بررسی بانک افراد فقدانی اطلاع پیدا کردند که در همان تاریخ کشف جسد فردی با مراجعه به کلانتری 110 اعلام داشته که خواهرش (30 ساله) از منزل یکی از بستگانشان خارج و دیگر به منزل مراجعه نکرده که با تشکیل پرونده با موضوع «فقدانی»، پرونده در اداره یازدهم پلیس آگاهی تهران بزرگ در حال رسیدگی است.

برادر فقدانی در اظهاراتش به کارآگاهان اداره یازدهم عنوان کرده بود:«خواهرم صبح روز سه شنبه 21 خرداد ماه سال جاری جهت انجام امورات بانکی از منزل خاله ام واقع در خیابان پیروزی خارج و دیگر مراجعه به منزل خودمان و یا سایر بستگان نداشته و تلفن همراهش نیز خاموش شده است».

شناسایی و دستگیری قاتل
همزمان با شناسایی هویت جسد مقتوله، نظریه پزشکی قانونی نیز اعلام کرد که مقتوله به علت اصابت ضربات متعدد به قسمت های مختلف بدن بویژه اصابت چند ضربه به ناحیه گردن به قتل رسیده است.

در ادامه رسیدگی به این پرونده ، کارآگاهان در ادامه تحقیقات خود با انجام اقدامات پلیسی اطلاع پیدا کردند که مقتوله از چندی پیش قصد داشته تا با فردی به هویت «حسن . د» (متولد 1363) ازدواج کند و آخرین بار نیز با وی مشاهده شده است. با شناسایی حسن، کارآگاهان پلیس آگاهی به تحقیق از وی پرداخته و او در تحقیقات اولیه او بیان داشت که از چندی پیش با مقتوله آشنا شده اما در ادامه تحقیقات منکر هرگونه اطلاع از وقوع جنایت شد.

در شرایطی که تحقیقات از حسن در مراحل اولیه قرار داشت، کارآگاهان اطلاع پیدا کردند که وی دارای همسر و دو فرزند (دو قلو متولد 1390) بوده و خانواده اش هیچگونه اطلاعی از آشنایی وی با مقتوله ندارند.

در ادامه رسیدگی به پرونده و با توجه به اطلاعات جدید بدست آمده و با توجه به تناقضات بدست امده در اظهارات حسن، تحقیقات فنی ـ پلیسی از وی آغاز و نهایتا حسن پس از گذشت هشت ساعت از زمان دستگیری،سرانجام لب به اعتراف گشوده و به ارتکاب جنایت اعتراف کرد.

اعترافات متهم
حسن در اعترافات خود به کارآگاهان گفت:«از فروردین ماه سال 1390 با مقتوله آشنا شدم؛ ابتدا ارتباط ما محدود به تماس های تلفنی بود اما پس از گذشت مدتی این ارتباط هر روز بیشتر و بیشتر شد و این در حالی بود که من به مقتوله عنوان کرده بودم که قصد ازدواج با وی را داشته، در حالیکه خودم پیش از آن ازدواج کرده بودم».

متهم افزود:«ارتباط من با مقتوله ادامه داشت تا اینکه من صاحب دو فرزند شدم و پس از مدتی او نیز از موضوع اطلاع پیدا کرد؛ از آن زمان درگیری های ما با یکدیگر آغاز شد و او مرتبا تهدید می کرد که موضوع را با همسر و خانواده ام در میان خواهد گذاشت».

وی در خصوص انگیزه جنایت و نحوه ارتکاب آن نیز به کارآگاهان اظهارداشت:«زمانیکه اطمینان پیدا کردم که مقتوله قصد دارد تا با مطرح کردن موضوع با خانواده ام به نوعی از من انتقام بگیرد، تصمیم به قتل گرفتم؛ به همین علت به دنبالش در خیابان پیروزی رفته و پس از سوار کردن وی به ماشین، به سمت جنگل سرخه حصار حرکت کردیم؛ مدتی با یکدیگر صحبت کرده تا اینکه مجددا با یکدیگر درگیری لفظی پیدا کردیم و او مجددا تهدیدهایش را مطرح کرد؛ در حالیکه عصبانی شده بودم تصمیم به عملی کردن قتل گرفته و چندین ضربه چاقو به گردن، دست و دیگر قسمت های بدن مقتوله زدم، پس از ارتکاب جنایت در داخل ماشین، جسد را به داخل شمشادهای داخل پارک منتقل و مخفی کردم؛ به محل کار خود برگشته و پس از تعویض لباس های خون آلود و خرید یک ظرف مواد آتش زا، مجددا به محل جنایت بازگشته و پس از برداشتن کلیه اموال (دو دستگاه گوشی تلفن همراه ، مدارک شناسایی و...)، همگی آنها را به همراه چاقو در داخل سطل زباله انداخته، جنازه را در داخل جنگل به آتش کشیده و به سرعت به محل خود بازگشتم».

سرهنگ آریا حاجی زاده معاون مبارزه با جرایم جنایی  پلیس آگاهی تهران بزرگ با اعلام این خبر، افزود: «با توجه به اعترافات صریح متهم به ارتکاب جنایت و به منظور انجام تحقیقات تکمیلی، قرار بازداشت موقت از سوی مقام محترم قضایی صادر و متهم جهت انجام تحقیقات تکمیلی در اختیار اداره دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفت.»

انتقام شاگرد از استاد خانم

سرهنگ محسن عرفانی، رئیس پلیس فتای استان خراسان رضوی، با اشاره به دستگیری یک متهم دیگر که یک سایت اینترنتی غیراخلاقی به نام استاد دانشگاه خود راه اندازی کرده بود، گفت: چند روز پیش زنی با حضور در پلیس فتای استان خراسان رضوی و معرفی خود به عنوان استاد دانشگاه با طرح شکایتی عنوان کرد تصاویر خصوصی اش سرقت و در یک سایت غیراخلاقی که به نام وی راه اندازی شده، همراه شماره تلفن وی درج و همین موضوع باعث ایجاد مزاحمت و آبروریزی وی شده است.

به گزارش جام‌جم، رئیس پلیس فتای استان خراسان رضوی یادآور شد: با شکایت این زن، تحقیقات پلیس فتا در این ارتباط آغاز و معلوم شد مرد جوانی این سایت غیراخلاقی را راه اندازی کرده است که با هماهنگی قضایی وی دستگیر و به پلیس فتا منتقل شد.

اعتراف متهم
متهم در مواجهه با شاکی، از سوی وی شناسایی و به عنوان یکی از دانشجویانش معرفی شد.

در تحقیق از متهم معلوم شد، او وقتی نتوانسته از استادش نمره قبولی بگیرد، عکس های خصوصی استادش را از رایانه شخصی او که در دفتر دانشگاه جا مانده بوده، دزدیده و با راه اندازی سایت اینترنتی مشخصات و عکس های او را در آنجا قرار داده و با درج شماره تلفن استاد خود، با این کار برایش ایجاد مزاحمت کرده است.

بنابراین گزارش، برای متهم قرار قانونی صادر شد. تحقیقات از وی ادامه دارد.

پایان خونین رابطه پنهانی با زن مطلقه

مرد میانسالی که زن موردعلاقه‌اش را به‌طرز فجیعی به قتل رسانده ‌بود، در پی اعلام رضایت اولیای‌دم مقتول با شکایت دادستان به‌ لحاظ جنبه عمومی جرم مورد محاکمه قرار گرفت.

به گزارش شرق، سعید - مرد 67ساله - متهم است یک سال قبل در جریان درگیری با زن 40 ساله‌ای به نام مریم، او را با ضربه گلدان، چاقو و سیم به قتل رسانده ‌است.

در ابتدای جلسه رسیدگی به این پرونده، نماینده دادستان در جایگاه حاضر شد و در توضیح کیفرخواست خطاب به قضات شعبه 74 دادگاه کیفری استان تهران گفت: متهم 11 اردیبهشت سال گذشته زنی به نام مریم را به قتل رسانده ‌است. او ابتدا با گلدان چندین ضربه به سر او زده و سپس با ضربات چاقو او را زخمی و سپس با سیمی که دور گردنش پیچیده‌، وی را خفه کرده ‌است. بنابراین با توجه به مدارک موجود در پرونده، درخواست صدور حکم قانونی را دارم.

در ادامه متهم در جایگاه حاضر شد، او اتهام قتل عمد را قبول کرد و گفت: چند سال بود که با مریم آشنا شده‌ بودم. او قبل از آشنایی با من، ازدواج کرده و چند فرزند داشت اما از شوهرش جدا شده ‌بود. من هم همسر و فرزند داشتم و نمی‌خواستم آنها متوجه شوند رابطه‌ای با مریم دارم. در این مدت بارها به خانه مریم رفتم و برای اینکه نمی‌توانستم فراموشش کنم، تصمیم گرفتم او را صیغه کنم. مریم چندبار از من پول خواست و گفت این پول‌ها را برای بچه‌هایش می‌خواهد. چند روز قبل از قتل یک‌ روز به خانه مریم رفتم و دیدم دختری در منزل او هست پرسیدم این دختر کیست به من گفت این دختری است که پسر بزرگش می‌خواهد با او ازدواج کند. به من گفت چون پسرش پدر ندارد نیاز دارد من کمکش کنم. مریم از من خواست به او کمک کنم من هم قبول کردم. فردای آن روز به خواستگاری رفتند و مریم از من خواست برای اینکه برای پسرش مراسمی بگیرد به او پول بدهم، من هم 13میلیون‌تومان پرداخت کردم. یک هفته بعد دوباره به خانه مریم رفتم او از من پنج میلیون‌تومان‌پول خواست تا برای پسر کوچکش ماشین بخرد. گفتم من نمی‌توانم این همه پول به تو بدهم. گفت اگر ندهی من هم موضوع را به خانواده‌ات می‌گویم.

متهم ادامه داد: آن روز من خیلی ناراحت شدم. مریم فهمیده ‌بود من دوست ندارم خانواده‌ام در مورد رابطه‌ام با او چیزی بفهمند به همین دلیل از من اخاذی می‌کرد و هرچه می‌خواست برایش تهیه می‌کردم تا اینکه با هم دعوا کردیم و من صیغه‌نامه‌ای را که داشتیم، باطل کردم. مدتی بعد دوباره با من تماس گرفت و خواست رابطه‌مان را مجددا برقرار کنیم. با اینکه می‌دانستم با او آینده‌ای نخواهم داشت اما به خانه‌اش رفت‌وآمد می‌کردم تا اینکه متوجه شدم بعد از اینکه ما از هم جدا شدیم او با مرد دیگری صیغه کرده‌ و رابطه‌اش با من فقط به این خاطر است که پول بگیرد.

مرد میانسال در مورد روز حادثه گفت: مریم با من تماس گرفت و گفت به خانه‌اش بروم. مخالفت کردم اما اصرار کرد و گفت کار مهمی دارد چندین‌بار تماس گرفت. سفارش خرید هم داد. من هم وسایل را برایش خریدم و به خانه‌اش رفتم. مدتی آنجا بودم. وقتی خواست با من صحبت کند عصبانی شدم و گفتم نمی‌خواهم تو را ببینم، دو سیلی به صورتش زدم او هم من را زد. آنقدر عصبانی شدم که دیگر کارهایم دست خودم نبود. ابتدا با گلدان چندین ضربه به سرش زدم، بعد چاقو را برداشتم و با چاقو هشت ضربه به او زدم بعد سیم جاروبرقی را برداشتم و او را خفه کردم. دست‌هایم را شستم و از خانه خارج شدم. 10روز بعد هم شناسایی و بازداشت شدم.

در ادامه وکیل مدافع او در جایگاه حاضر شد. شاملو گفت: موکل من نزدیک به 70سال دارد و به‌دلیل‌ بیماری‌ای که دارد، نمی‌تواند شرایط زندان را تحمل کند. البته تاکید می‌کنم متهم در انظار، مرتکب جرم نشده بنابراین بحث اخلال در نظم عمومی که از سوی نماینده دادستان مطرح است نیز منتفی است. با توجه به رضایت اولیای‌دم درخواست صدور حکم با تخفیف مجازات برای موکلم را دارم.
 
بعد از پایان جلسه رسیدگی هیات قضات برای صدور رای دادگاه وارد شور شدند.

دختری پس از 26 سال قاتل پدرش را در اینترنت یافت!

یک دختر 36 ساله ساکن نیویورک توانست با کمک اینترنت قاتل پدرش را پس از 26 سال شناسایی کند.

به گزارش ایسنا، جوزلین مارتینز پس از قتل پدرش هرگز از پا نایستاد و به طور مستقل و با کمک اینترنت به جستجو در شبکه‌های اجتماعی و وب ‌سایت‌هایی نظیر فیسبوک و مای اسپیس پرداخت، ولی به نتیجه نمی‌رسید.

وی پس از دو سال جستجو در این سایت‌ها و نتیجه نگرفتن نهایتا به سایت "بک گراند" که اطلاعاتی راجع به افراد را از منابع مختلف جمع‌آوری می‌کند، مراجعه کرده و با یافتن نام "جوستو سانتوز" 43 ساله موفق به حل معمای قتل پدرش پس از 26 سال می‌شود. او با جستجو در این سایت متوجه می‌شود جوستو سانتوز، مدیرعامل یک شرکت سرایداری است.

به گزارش بی بی سی، سانتوز متهم است در نوامبر سال 1986 در حالی که 16 سال بیشتر نداشت، به دنبال یک مشاجره لفظی، خوزه مارتینز شهروند اهل دومینیکن را در مقابل رستورانش از ناحیه سر هدف گلوله قرار داده و به قتل می‌رساند.

در سال 2006، دختر مقتول تصمیم می‌گیرد به طور شخصی برای یافتن قاتل پدرش دست به کار شود.

پشت پرده ایمیل‌های عجیب به دختر 15 ساله

پسر همسایه که با دختر 15 ساله‌ای رابطه‌ پنهانی داشت با ایمیل‌های توهین‌آمیز به آبروریزی پرداخت.

به گزارش وطن امروز، مردی 52 ساله به نام «رضا» در سی‌ام اردیبهشت‌ماه سال‌جاری، با در دست داشتن شکایت‌نامه‌ای به پلیس فتای پایتخت مراجعه کرد و در حالی که هیچ تسلطی بر اعصاب خود نداشت، به کارآگاهان پلیس گفت: مدتی است یک ناشناس با ارسال ایمیل‌های توهین‌آمیز حاوی عکس‌های همسر و دخترم به آزارهای روحی آنان دست زده است. این مرد، کارآگاهان پلیس فتای پایتخت اقدام به مستندسازی و استخراج ادله دیجیتال کرده و ظرف 48 ساعت پس از تحقیقات، مشخص شد وی در طبقه بالای آپارتمان این پدر عصبانی زندگی می‌کند که اقدامات قانونی برای دستگیری و توقیف تجهیزات رایانه‌ای امیر، انجام و وی در یک عملیات غافلگیرانه دستگیر شد. 

امیر 20 ساله هنگام مواجهه با دلایل پلیسی، لب به اعتراف گشود و با بیان اینکه با دختر 15 ساله به نام «طناز» مدت 3 سال است‌‌ رابطه دوستانه‌ای دارد، گفت: ‌در طول این مدت چند بار نیز در خانه این مرد با وی رابطه پنهانی داشته و در طول این مدت به‌طور مداوم از طریق بلوتوث، پیامک و ارسال ایمیل با یکدیگر در ارتباط بودند. تحقیقات پلیسی از پسر همسایه ادامه داشت تا اینکه پدر دختر هنگامی که از این موضوع مطلع شد، ابتدا از هوش رفت و با مراجعه سریع اورژانس و اقدامات آنان، هوشیاری خود را به دست آورد و در ابتدا با انکار هر گونه رابطه میان دختر 15 ساله با پسر همسایه عنوان کرد هیچ‌گاه دخترش اقدام به چنین کاری نخواهد کرد، اما هنگامی که با تایید «طناز» روبه‌رو شد، پی به عمق ماجرا برد. 

بررسی‌های پلیسی نشان داد پدر این خانواده به دخترش در سن 12 سالگی گوشی تلفن‌همراه هدیه داده و این وسیله سبب آشنایی پسر همسایه با دختر نوجوان شده است.