به گزارش جامجم، سیزدهم شهریور امسال زن جوانی با حضور در پلیس آگاهی شهرستان شهریار در غرب استان تهران، علیه دو مرد به اتهام آدم ربایی و آزار و اذیت شکایت کرد.
شاکی به پلیس گفت: شب هنگام از خانه یکی از اقوام در شهریار خارج شدم تا به خانهام بروم. متوجه شدم دو سرنشین یک موتورسیکلت در تعقیبم هستند. آرامتر حرکت کردم تا آنها عبور کنند اما این گونه نشد و دقایقی بعد موتورسیکلت مقابلم توقف کرد و دو سرنشین آن شروع به متلکگویی کردند.
شاکی اضافه کرد: با مزاحمت دو جوان موتورسوار با فریاد از مردم کمک میخواستم در این موقع راننده یک خودروی پراید با دیدن مزاحمت راکبان موتورسیکلت از من خواست سوار خودرو شوم. من که بشدت ترسیده بودم برای فرار از دام دو جوان مزاحم، سوار خودرو شدم و با دادن نشانی خانهام به مرد غریبه خواستم مرا نزد همسر و خانوادهام ببرد.
زن جوان با اشاره به ماجرای تلخی که برایش رقم خورده بود، گفت: پس از طی مسافتی راننده به بهانه اینکه بنزین خودرویش تمام شده و قصد سوختگیری دارد، ادعا کرد دامداری دوستش در همین حوالی است و اگر دقایقی اجازه دهم چند لیتر بنزین از وی میگیرد و بعد ادامه مسیر میدهد و مرا به خانهام میرساند.
وی اضافه کرد: غافل از اینکه در دام سیاه مرد راننده گرفتار شدهام، به حرفهایش اعتماد کردم. در خودرو ماندم و او وارد دامداری شد. مدتی که گذشت و خبری از مرد راننده نشد، ترسیدم و قصد فرار داشتم که مرد راننده همراه مرد دیگری که به نظر میرسید صاحب دامداری است، به سمت خودرو آمدند و در حالی که چاقو به دست داشتند به من نزدیک شدند.خواستم از خودرو پیاده شوم و فرار کنم اما درها قفل بود، بوق خودرو را به صدا در آوردم تا شاید کسی متوجه شده و به کمکم بیاید؛ اما انگار کسی صدای بوق خودرو و فریادهایم را در آن تاریکی نمیشنید.
وی گفت: آن دو مرد مرا به زور از خودرو پیاده کردند و با انتقال به دامداری من را مورد آزار و اذیت قرار دادند.ساعاتی بعد مرا در کنار جاده رها کردند و متواری شدند. شاکی ادامه داد: خود را به جاده رساندم و همانجا نقش زمین شدم. خانوادهای که با خودرویشان در حال عبور از محل بودند، متوجه شده و مرا نجات دادند. در پی این شکایت و اطلاعات بهدست آمده از دو متهم فراری، چهرهنگاری رایانهای از آنها انجام شد و متهمان آزارگر تحت تعقیب پلیس آگاهی شهرستان شهریار قرار گرفتند.
جستجو برای دستگیری متهمان ادامه داشت تا این که کارآگاهان جنایی هفته گذشته هنگام گشتزنی در یکی از محلههای شهریار، پراید در حال حرکتی را مشاهده کردند، که مشخصات آن و رانندهاش با یکی از دو متهمی که پلیس در تعقیبشان بود، مطابقت میکرد.
بنابراین با هماهنگی قضایی، ماموران با متوقف کردن خودرو، راننده را که مرد جوانی بود دستگیر کردند.
متهم جوان با انتقال به پلیس آگاهی شهریار در بازجویی ادعا کرد، در حال عزیمت به محل ملاقات با دوستش بوده که به اشتباه دستگیر شده است.
در حالی که متهم همچنان سعی میکرد خود را بیگناه جلوه دهد، ماموران با احضار زن شاکی از وی خواستند متهم را از میان چند متهم حاضر در بازداشتگاه پلیس شناسایی کند که وی با دیدن متهم او را از میان دیگر متهمان شناسایی کرد. و با اعتراف متهم دیگر همدست وی نیز دستگیر شد.
ازدواج زن نوزده ساله با یک مردایرانی شصتوسه ساله مقیم فرانسه جنجال به پا کرد و با شکایت خانواده عروس، هر دو نفر روانه دادسرای شهریار شدند.
ماموران در تحقیق از خانواده شاکی متوجه شدند، دختر نوزده سالهشان که پیش از این یک ازدواج ناموفق داشته است، تصمیم به ازدواج با یک مرد شصت و سه ساله ایرانی مقیم فرانسه گرفته است و به دنبال مخالفت اعضای خانواده، مرد خواستگار دخترشان را ربوده است.
در ادامه تحقیقات از خانواده شاکی معلوم شد مرد خواستگار، خواهری دارد که در شهریار زندگی میکند و این احتمال وجود دارد که دختر ربوده شده در خانه خواهر این مرد باشد.
با اطلاعات بدست آمده از خانواده شاکی، ماموران خانه خواهر متهم فراری را شناسایی کردند و با هماهنگی قضایی به آنجا رفته و خواستگار شصت و سه ساله را همراه زن جوان در این محل یافتند و هر دو نفر به پلیس آگاهی منتقل و بازجویی شدند.
ابتدا زن نوزده ساله به پلیس گفت: پدر واقعیام وقتی کوچک بودم، از مادرم جدا شد و به فرانسه رفت. مادرم نیز پس از مدتی ازدواج کرد و من و خواهرم پا به خانه ناپدری گذاشتیم. از همان موقع نمیتوانستم او را به جای پدرم قبول کنم.
چند سال پیش خواهرم نزد پدرمان رفت اما شرایط من برای رفتن مهیا نشد واختلافهای من با مادر و ناپدریام شروع شد. وی اضافه کرد: مادرم با رفتن من از ایران مخالفت میکرد. چند سال پیش ازدواج کردم اما مدتی بعد به دلیل بدرفتاریهای شوهرم از وی جدا شدم و دوباره به خانه مادر و ناپدری بازگشتم.
زن جوان به نحوه آشناییاش با مرد شصتوسه ساله اشاره کرد و گفت: این مرد که از همسرش جداشده و با فرزندانش زندگی میکرد، در فرانسه با پدرم آشنا شده و با فهمیدن اینکه من هم یک ازدواج ناموفق داشتهام، تصمیم به ازدواج با من گرفته بود.
از این ازدواج راضی هستیم
بنابراین، چندی پیش به ملاقات من و خانوادهام در ایران آمد. در پی این رفت و آمدها به هم علاقهمند شده و تصمیم به ازدواج با هم گرفتیم اما مادرم با این وصلت مخالف بود. سرانجام بی آنکه به خانوادهام حرفی بزنم مدارک و وسایلم را برداشتم و به شهریار خانه خواهر مرد خواستگار آمدم.
وی اضافه کرد: چند روز بعد من و مرد مورد علاقهام همراه چند نفر از اقوام آنها به یک دفترخانه در تهران رفتیم و به طور قانونی و با میل خودم، با مهریه چهار عدد سکه بهارآزادی به عقد وی درآمدم.
در پی اظهارات زن جوان، داماد شصتوسه ساله نیز به پلیس گفت: قصد جدایی از همسرش را ندارد و میداند در کنار هم خوشبخت میشوند و آدمربایی در کار نبوده است.
این زوج برای ادامه تحقیقات روز پنجشنبه بیستوهفتم مهر امسال به دادسرای عمومی و انقلاب شهرستان شهریار در غرب استان تهران منتقل شدند و گفتههای پیشین خود را تکرار کردند و خواستند تا خانواده عروس به این وصلت رضایت دهند تا آنها به زندگی مشترکشان با خیال راحت ادامه دهند. تحقیق در این زمینه ادامه دارد.
رییس پلیس فتای گیلان از دستگیری فردی که اقدام به انتشار مطالب و عکسهای غیراخلاقی و ترویج فرهنگ ابتذال در فیسبوک کرده بود، خبرداد.
سرهنگ ایرج محمدخانی در گفتوگو با ایسنا، با اعلام اینخبر گفت: در راستای اهداف پلیس فتا در کاهش جرایم در فضای مجازی، تیم رصد این پلیس در بررسیهای شبانهروزی، صفحهای را در فیسبوک شناسایی کرد که گرداننده آن مبادرت به انتشار محتوای غیراخلاقی و ترویج فرهنگ ابتذال غرب در آن کرده بود.
رییس پلیس فتای گیلان افزود: با شناسایی این صفحه، تلاش برای شناسایی عامل اصلی این صفحه به صورت ویژه در دستورکار ماموران پلیس فتا قرار گرفت. محمدخانی ادامه داد: با پیجوییهای انجام شده آدرس گرداننده اصلی صفحه مورد نظر شناسایی و پس از اخذ مجوزهای قضایی وی در یک عملیات غافلگیرانه در رشت دستگیر شد.
به گفته وی، در بازرسی از منزل و مغازه متهم یک دستگاه کیس رایانه، یک دستگاه لپتاب، دو عدد فلش، بههمراه تعداد زیادی از تصاویر و فیلمهای غیراخلاقی و تعدادی از عکسهای شخصی دختران و زنان با اسم مشخص در پوشههای جداگانه و چندین حلقه فیلم از دختران و زنانی که توسط دوربین مداربسته مغازهاش ضبط شده بود، کشف شد . رییس پلیس فتای گیلان خاطرنشان کرد: متهم با توجه به شواهد و قرائن موجود به بزه انتسابی خود اعتراف با تشکیل پرونده برای سیر مراحل قضایی به دادسرای عمومی و انقلاب شهرستان رشت دلالت داده شد.
به گزارش جامجم، بیست و
ششم شهریور امسال مردی با مرکز فوریتهای پلیسی 110 شهرستان رباط کریم در
غرب استان تهران تماس گرفت و از حمله مردی چاقو به دست به خانه یکی از
همسایهها و زخمی شدن سه زن خبرداد. در پی این حادثه ماموران
انتظامی با حضور در یکی از محلههای جنوبی شهر افراد زیادی را که مقابل یک
خانه تجمع کرده بودند، مشاهده کردند. ماموران وارد خانه شدند و
با مشاهده سه زن زخمی، موضوع را به اورژانس خبردادند که با حضور امدادگران
افراد زخمی به بیمارستان منتقل شدند. زخمی شدن 3 زن از سوی داماد خشمگین ماموران با تحقیق از
همسایهها متوجه شدند آنها با شنیدن فریاد کمکخواهی از منازلشان خارج شده و
مشاهده کردند داماد همسایه ـ به نام رضا ـ سراسیمه از خانه بیرون آمد و با
یک خودروی عبوری محله را ترک کرد. هنگامی که آنها وارد خانه همسایه
شدهاند، مشاهده کردهاند زن صاحبخانه و دو دخترش با چاقو زخمی شدهاند. کارآگاهان جنایی با اطلاعات به دست آمده جستجو برای دستگیری داماد فراری خانواده را آغاز کردند. مرگ خواهرزن جستجو در این رابطه
ادامه داشت تا اینکه در پی گزارش مسوولان بیمارستان معلوم شد، یکی از سه
زن زخمی که خواهرزن متهم بود بر اثر شدت خونریزی فوت کرده، اما دو زن دیگر
که مادر زن و همسر متهم هستند با تلاش پزشکان از مرگ حتمی نجات یافتهاند. در پی مرگ زن جوان،
موضوع به بازپرس کشیک قتل دادسرای شهرستان رباط کریم گزارش شد وبا هماهنگی
قضایی جسد به پزشکی قانونی انتقال یافت. جستجوی پلیس برای
دستگیری عامل جنایت ادامه داشت تا اینکه چند روز پیش ماموران اطلاع یافتند
متهم فراری در خانه یکی از اقوامش در تهران پنهان شده است. دستگیری قاتل فراری در تهران کارآگاهان جنایی با
شناسایی مخفیگاه عامل جنایت و با محاصره محل، متهم را پیش از آنکه فرصت
فرار پیدا کند، دستگیر کردند. متهم به قتل برای تحقیقات بیشتر به اداره
آگاهی شهرستان رباط کریم منتقل شد. رضا ـ متهم به قتل ـ در
بازجویی مقدماتی اظهارات متناقضی را بیان کرد تا اینکه در ادامه تحقیقات
به زخمی کردن مادر زن و همسر خود و همچنین قتل خواهرزنش اعتراف کرد. اعتراف به جنایت متهم گفت: من و همسرم از
مدتی پیش با هم اختلاف داشتیم و پس از بالا گرفتن این اختلافها، همسرم
قهر کرده و به خانه مادرش رفت و دیگر حاضر به ادامه زندگی با من نبود.متهم
اضافه کرد: خیلی همسرم را دوست داشتم و نمیخواستم از من جدا شود. روز حادثه به خانه
مادرزنم رفتم و از همسرم خواستم بهانهجویی نکند و همراه من به خانه بیاید؛
اما او حاضر به بازگشت نبود، همان موقع بار دیگر با هم مشاجره کردیم.
خواهر همسرم که در طبقه بالای ساختمان زندگی میکرد با شنیدن دعوای ما به
طبقه اول آمد. او و مادرش سعی میکردند به مشاجره من و همسرم پایان دهند،
اما بینتیجه بود. در این موقع عصبانی شدم و با چاقوی آشپزخانه به همسرم
حمله کردم و قصد داشتم با تهدید او را مجبور به بازگشت به خانه کنم که
مقابل خواستهام مقاومت کرد. عامل جنایت یادآور شد:
وقتی به همسرم ضربه زدم او نقش زمین شد. خواهر و مادرش با دیدن این صحنه
وحشت کرده بودند و با حملهور شدن به من قصد داشتند زنم را نجات دهند که در
اوج عصبانیت به آنها نیز حمله کردم. با دیدن هر سه نفرشان که زخمی شده
بودند، از خانه فرار کردم. وی گفت: چند روز سرگردان بودم تا اینکه مطلع شدم
خواهر همسرم فوت کرده است؛ بنابراین در خانه یکی از اقوامم در تهران مخفی
شدم. عذابوجدان یک لحظه مرا رها نمیکرد و از ترس قادر به تسلیم شدن نبودم
تا سرانجام پلیس مرا دستگیر کرد.
نهم دیماه سال 89، ماموران پلیس آگاهی ورامین از کشف جسد دختر جوانی در دو منطقه قرچک با خبر شدند. ماموران پس از حضور در محل دریافتند عامل یا عاملان جنایت پس از قتل دختر ناشناس جسد او را تکه تکه کرده و در دو منطقه شهر رها کردند.
همزمان با کشف جسد، خانواده دخترجوانی به نام آمنه با مراجعه به پلیس از ناپدید شدن مرموز دخترشان خبردادند. با بررسی ها پلیسی مشخص شد جسد کشف شده متعلق به آمنه می باشد. ماموران درادامه به رد یابی آخرین تماس های مقتول پرداخته و دراین رابطه زن و مرد جوانی به نام علی ومریم را دستگیر کردند. متهمان در ابتدا منکر قتل شده اما درادامه لب به اعتراف کشوده و به قتل آمنه اقرار کردند.
با تکمیل تحقیقات پرونده متهمان با صدور کیفر خواست برای محاکمه به شعبه 74 دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد و زن و مرد جنایت کار صبح امروز پای میز محاکمه قرار گرفتند.
علی در جلسه دادگاه با رد اتهاماتش گفت: مقتول را برای کار به خانه مان دعوت کردیم، بعد از دو ساعت همسرم با او درگیر شد وبا لیوان دو ضریه به سر آمنه وارد کرد. مریم با داد و فریاد ازمن خواست که با چاقو مقتول را بزنم، من هم تحت تاثیر حرف های او دو ضربه چاقو به کمر دختر جوان زدم. بعد از قتل خانه را ترک کردم و وقتی صبح برگشتم همسرم جسد مقتول را درحمام خانه تکه تکه کرده بود.
مریم نیز در دفاع از خود گفت: وقتی آمنه را به خانه آوردم، شوهرم طلا های او را دید و وسوسه شد، به همین خاطر دست و پای دختر جوان رابا طناب بست و بعد هم با تهدید ازمن خواست با لیوان دو ضربه به سر مقتول بزنم. قرار بود آمنه را بی هوش کرده و پس از سرقت طلا هایش او را در مقابل خانه شان رها کنیم، اما نمی دانم چه اتفاقی افتاد که شوهرم اورابا ضربه های کارد کشت.
بعد از دفاعیات متهمان و وکلای مدافع آنها، دادگاه به صورت غیر علنی ادامه یافت و با تکمیل تحقیقات قضات ختم رسیدگی به این پرونده اعلام شد.
قضات دادگاه پس از شور درباره پرونده علی را به اتهام قتل به قصاص و به اتهام سرقت مقرون به آزار به زندان محکوم کردند. همسر اوهم به اتهام سرقت وجنایت بر میت به زندان و پرداخت دیه محکوم شد.
یک دختر ۳۳ ساله پنسیلوانیایی برای اینکه توجه نامزدش را به خود جلب کند مدت سه سال او را با قطره چشمی مسموم کرد و همین امر باعث میشود او مجبور باشد باقی عمرش را در زندان بگذراند.
"ویکی میلز” در بازجویی اش در اداره پلیس اعتراف کرده است که مدت ۳ سال قطره چشم را در آب آشامیدنی نامزدش میریخته . او گفته است از سال ۲۰۰۹ تا کنون بیش از ۱۲ بار قطره استریل چشمی که برای رفع قرمزی چشم مصرف میشود در آب خوراکی نامزد ۴۵ ساله اش "ترونی ادگار” ریخته است تا بدینوسیله نظر نامزدش را به خود جلب کند.
این مرد نگون بخت سالها احساس مریضی میکرد و از علائم بیماری وی حالت تهوع، فشار خون و مشکلات تنفسی بود اما هرگز علت بیماری وی کشف نشد تا اینکه یک پزشک بعد از انجام معاینات و آزمایشات متوجه شد مقداری "تترا هیدرو زولین” که در قطره های چشمی استفاده میشود در نمونه خون او وجود دارد که این مقدار از نظر کارشناسان بسیار بالا بود و حتی ممکن بود منجر به مرگ این مرد شود.
وی اکنون با وثیقه ۷۵۰۰ دلاری آزاد است و دادگاه رسیدگی به پرونده او همچنان ادامه دارد .پیش بینی میشود دادگاه برای او حبس ابد و بیش از ۳۰۰ هزار دلار جریمه در نظر گیرد.
به نقل از خبرگزاری دانشجو، حسن عباسی در نشست بخش تحول علوم انسانی
نمایشگاه قرآن با عنوان «انسان در علوم انسانی اقتدار آفرین» به ایراد
سخنرانی پرداخت. وی در بخشی از سخنانش گفت: علم انسانی غربیها امروز پاسخ
مناسبی به پرسش اول در مورد اینکه انسان چیست و کیست، نداده است. علم غربی
بیان کرده انسان حیوان غیر قابل اعتماد است. در تبیین دنیای انسان و
مناسبات اجتماعی و روابط بین انسانها، گل سرسبد علوم غربی که علم اقتصاد
است، جامعه را طوری به فاجعه کشانده است که آن جامعه در حال فروپاشی است.
در
حداکثر و در حد اعلایش اگر ما به علم انسانی غربی ها تن در دهیم که تن
نمیدهیم، عاقبتی که منتظر ماست آن اتفاقی است که در اسپانیا، یونان،
ایتالیا، ایالات متحده، کانادا، انگلیس و سایر کشورهای غربی افتاده است،
غیر از این نیست مطمئن باشید. شما ببنیددر 5، 6 ماه گذشته چطور فتیله ارز و
سکه و دلار و اینها بدون هیچ منطقی بالا و پایین میشود.
بزرگترین
اشتباه جمهوری اسلامی این بود که باید ابتدای انقلاب، کنار دست بانک
مرکزی، نهاد انقلابی صندوق درست میکرد. تنها جایی که در انقلاب اسلامی به
هیچ وجه روحیهای انقلابی ندارد بانک مرکزی است و جمهوری اسلامی از جایی
زمین میخورد که اسمش بانک مرکزی و وزارت اقتصاد است.
رهبر
معظم انقلاب در ماه رمضان بعد از فتنه در سال 88 در دیدار با اساتید
دانشگاه فرمودند: علومی که از غرب آمده است مال جامعهای خودشان است و به
درد ما نمیخورد. اینجا مسئولان با علومی که نباید بیاموزند، تربیت میشوند
و با همین دانش کسب شده، مسئول دستگاههای دولتی می شوند و نتیجه اش را
امروز در در وزارت اقتصاد میبینیم.
کینز در مقالهای در
سال 1930 گفته است برای رشد اقتصادی غرب چاره جز رواج طمع و ربا را در
جامعه نداریم. این سخن به ما قبل جنگ جهانی دوم بر می گردد در حالی که کینز
را معمار اصلاح اقتصاد بعد از جنگ جهانی دوم قلمداد می کنند.
اکنون
شیوع طمع در جامعه ما در قالب کاری است که تلویزیون جمهوری اسلامی بواسطه
تبلیغات بازرگانیاش انجام میدهد که زندگی مردم شده فلان خوردنی توپی و
موتوری. 82 سال بعد از جملهای که کینز گفت، امروز در حکومت اسلامی
تلویزیون صبح تا شب در ماه رمضان برنامهای اخلاقی را قطع میکند و در بین
آن مردم را به طمع دعوت میکند.