به گزارش جامجم، اوایل تیرماه دختر جوانی با حضور در اداره پلیس آگاهی شهریار علیه دو جوان به اتهام آزار و اذیت شکایت کرد. شاکی با اشاره به این که
با یکی از متهمان آشنایی داشته است، گفت: چندی پیش در یکی از بوستانها با
پسری آشنا شدم و ارتباطمان شکل گرفت. او بعد از مدتی به من علاقهمند شد و
قصد داشت همراه خانوادهاش به خواستگاریام بیاید. وی اضافه کرد: روز حادثه
همدیگر را ملاقات کردیم و بعد از دقایقی دوستش نیز به ما ملحق شد. پسر
جوان من و دوستش را سوار خودرویش کرد تا او را به خانهاش برساند و مرا هم
نزدیک خانهمان پیاده کند. در میانه راه مرد مورد علاقهام یکباره تغییر
مسیر داد و به سمت حومه شهر حرکت کرد. وی یادآور شد: وقتی علت را پرسیدم، او با چاقویی مرا تهدید کرد و گفت اگر فریاد بزنم مرا خواهد کشت. دوستی خیابانی، زندگی دختر جوان را تباه کرد وی با اشاره به نقشه
شیطانی متهمان گفت: آنها مرا به باغ متروکهای در حومه شهر منتقل کرده و پس
از آزار و اذیت، از خودروی در حال حرکت بیرون انداخته و متواری شدند. پس
از ساعاتی، به کمک یک راننده عبوری به مرکز درمانی منتقل شدم. با اطلاعات بهدست آمده
از دختر جوان، جستجوی ویژه پلیس برای دستگیری دو جوان آزارگر آغاز شد، تا
این که دو روز پیش ماموران، مخفیگاه یکی از متهمان را در یکی از محلههای
جنوبی شهر شناسایی و او را دستگیر کردند. متهم با انتقال به پلیس آگاهی در بازجویی به تناقضگویی پرداخت؛ اما در مواجهه حضوری با شاکی به جرم سیاه خود اعتراف کرد. اعتراف متهم به نقشه شیطانی متهم گفت: به دختر جوان
علاقهمند بودم، اما هدفم فقط اغفال او بود و قصد ازدواج نداشتم. وقتی پی
بردم او گفتههای مرا مبنی بر ازدواج باور کرده است، تصمیم گرفتم او را در
دام شیطانیام گرفتار کنم. موضوع را با دوستم در میان گذاشتم و او هم روز
حادثه با من همراه شد. متهم اضافه کرد: آن روز با انتقال دختر جوان به باغ متروکهای در حومه شهر، همراه دوستم وی را مورد آزار و اذیت قرار دادیم. بنابراین گزارش، در پی اعتراف متهم، او با قرار
قانونی روانه زندان شد. تحقیقات تکمیلی برای دستگیری دیگر متهم فراری
پرونده ادامه دارد.
هنوز چند ماهی از حادثه دلخراش و تاسف بار برنامه ای که ویژه کودکان تدارک
دیده شده بود نمی گذرد که حادثه ای دیگر اما با ابعادی کوچکتر در یک
برنامه دیگر از همین قبیل و این بار در برنامه عموهای فتیله ای تکرار شد.
عصر پنج شنبه ورزشگاه انقلاب کرج میزبان کودکان و والدین همراهشان برای شرکت در برنامه شاد عموهای فتیله بود.
این
برنامه با استقبال زیادی از کودکان و خانواده های همراه مواجه بود به
طوریکه چندین هزار نفر ساعاتی را برای آغاز برنامه چه در صف ورودی و چه در
سالن بسیار گرم ورزشگاه انقلاب به انتظار ایستادند.
برنامه هایی در قالب عموها و خاله ها و دایی ها که این روزها تعداد آنها
از انگشتان دست هم تجاوز می کند، برنامه هایی شاد و موزیکال هم برای
کودکان و هم برای خانواده آنها است و در بعضی موارد نیز شاید این برنامه
ها از حیث شادی به نام کودکان و به کام والدین باشد.
بنابراین همواره استقبال بسیار خوبی از این دست برنامه ها به عمل می آید.
نکته
حائز اهمیت آن است که در برپایی اینگونه برنامه ها چه کسی و یا چه کسانی
مسئول امنیت کودکان و والدین آنها هستند و اصلا تا چه اندازه به این موضوع
اهمیت داده می شود.
عصر دیروز و در برنامه عموهای فتیله ای ایمن
نبودن سن و عدم استاندارد سازی آن از جانب تهیه کنندگان سن، باعث فروریختن و
از وسط دو نیم شدن سن درست در زمانی که مادران برای شرکت در مسابقه به
روی سن دعوت شده بودند شد.
سقوط سن درست زمانی اتفاق افتاد که مجری برنامه با یادآوری ماجرای تلخ
برنامه خاله شادونه هشدار داد که تا این اتفاق اینبار برای مادران نیفتاده
از شمار کسانی که خواهان شرکت در مسابقه هستند کم شود و این جمله نشان از
آن دارد که دست اندرکاران برنامه خوشبختانه ماجرای تلخ قبلی را هنوز
فراموش نکرده اند.
دو نیم شدن سن موجب سقوط بیش از 15 زن و وسایل و
دکور آماده شده روی سن بر روی یکدیگر شد که خوشبختانه و به لطف خدا اتفاق
حادی برای کسی نیفتاد و تنها چندنفر در ناحیه دست و پا احساس درد می
کردند.
ضمن آنکه این اتفاق وحشت و خاطره ای تلخ را برای فرزندانی
که همراه مادران خود آمده بودند تا لحظات خوشی را تجربه کنند به ارمغان
داشت.
درست چند دقیقه قبل از دعوت از مادران برای حضور بر روی سن
بالغ بر 15 کودک هفت یا هشت سال برای شرکت در مسابقه صندلی بازی روی سن
جمع شده بودند و تنها خدا می داند اگر سن در آن لحظه و زمانی که بیش از 15
– 16 صندلی و پایه های فلزی در میان کودکان بود سقوط می کرد چه حادثه ای
رقم می خورد؟
هنوز چندماهی از حادثه دلخراش و تاسف بار برنامه خاله
شادونه و مرگ چند کودک بی گناه در آن نمی گذرد، شاید دیگر کاری جز گریه و
اندوه برای آن کودکان معصوم و تسلی بخشیدن والدین آنها از دست کسی بر
نیاید اما کاش حداقل این اتفاق زنگ خطری باشد برای تهیه کنندگان برنامه
های دیگر از این قبیل تا از تکرار حادثه های این چنین خودداری کرده باشیم.
حادثه هایی که ممکن است در یک لحظه شادی ها و لبخندهای چندین خانواده را به اشک و اندوه و یک عمر پشیمانی تبدیل کند.
هرچند
ایجاد لحظاتی شاد برای کودکان و خانواده ها آنهم در کلانشهری مانند کرج
که واقعا جای این دست برنامه ها در آن خالی است، ضروری و قابل تحسین است
اما توجه به امنیت و ایمن سازی سالن و تجهیز محل برگزاری این برنامه به
امکانات رفاهی از قبیل کولر و تهویه هوا و متناسب بودن جمعیت حاضر در سالن
با ظرفیت آن و کنترل استاندارد ورودی ها و خروجی ها از اهمیت و حساسیت دو
چندانی برخوردار است.
کاش مسئولان برگزاری این قبیل برنامه ها به
همان اندازه که به فکر افزودن بر جمعیت حاضر در برنامه چه از حیث مادی و
چه به لحاظ شهرت و محبوبیت هستند، به فکر تامین امنیت و ایمن سازی هرچند
با صرف هزینه ای بیشتر باشند.
آیا نهادهای مسئول برای برگزاری این
گونه برنامه ها تنها وظیفه شان صدور مجوز است و نباید آنها را مجبور به
ایمن سازی و برقراری امنیت کنند؟
فرمانده پلیس راه گیلان از مرگ پنج عضو یک خانواده در اثر وقوع حادثه رانندگی در این استان خبر داد.
سرهنگ مجید جمشاد در گفتوگو با ایسنا، در تشریح جزئیات این خبرگفت: یک دستگاه سواری سمند در حوالی ساعت 10:30 روز چهارشنبه از مسیر سراوان به سمت فومن در حرکت بود که با گاردریل سمت راست حاشیه راه برخورد کرده و پس از آن کنترل وسیله نقلیه ناشی از این برخورد از دست راننده خارج و به سمت مخالف جاده پرترافیک وارد شد که در همین لحظه یک دستگاه کامیون کمپرسی که از مسیر مقابل در حرکت بود با شدت زیاد با خودروی سمند برخورد کرد و هر پنج سرنشین خودرو که از اعضای یک خانواده بودند در دم جان خود را از دست دادند.
فرمانده پلیس راه گیلان علت این حادثه مرگبار را عدم توجه به جلو از جانب راننده اعلام کرد و افزود: با توجه حجم سنگین ترافیک در این محور و دوطرفه بودن مسیر حرکت، ورودیهای غیرمجاز به جاده اصلی، فقدان روشنایی، عرض کم راه در این جاده متأسفانه به مراتب شاهد حوادث مختلف و پرتلفات این چنینی در این جاده بودهایم به طوری که در سه ماهه گذشته تنها در سه حادثه 15 تن کشته شدند.
به گفته وی، براساس آمار موجود در سال 90 در این محور مجموعاً 375 فقره انواع تصادف حادث شده که نتیجه آن مجروح شدن 196 نفر و مرگ 23 نفر بوده است؛ ضمن اینکه در سه ماهه سپری شده از سال 91 نیز 112 تصادف با 98 مجروح و 16 کشته در این محور اتفاق افتاده است.
به گزارش مهر، زمستان سال 82 مرد دندانپزشکی به ماموران پلیس در شمال تهران مراجعه و ادعا کرد سارقان به خانه اش دستبرد زده و مقداری پول، طلا و وسایل شخصی او را سرقت کردهاند. با شکایت مرد دندانپزشک، تحقیقات پلیس آغاز شد و ماموران دریافتند، سارق فردی حرفهای و سابقه دار است که مدتی قبل از زندان آزاد شده است. بنابراین با سر نخهایی که در این زمینه به دست آمد، جوان سارق که فرهاد نام داشت، بازداشت شد و به سرقت اعتراف کرد.
این مرد گفت: به سفارش یک زن جوان دست به سرقت زدم. او به من مبلغی پول داد تا یک فیلم از خانه مرد دندانپزشک بدزدم. وقتی به آنجا رفتم، چند فیلم بود که همه آنها را برداشتم و برای آنکه مشخص نشود فقط برای سرقت فیلم رفتهام، مبلغی پول هم سرقت کردم.
در ادامه تحقیقات زن جوان بازجویی شد و اعترافات این زن، از راز جنایات هولناک مرد دندانپزشک پرده برداشت. این زن گفت: دو سال پیش برای ترمیم دندانم به مطب مرد دندانپزشک رفتم. او با تزریق داروی بیحسی مرا بیهوش کرد. وقتی به هوش آمدم، متوجه شدم مرد دندانپزشک مرا مورد آزار قرار داده و از من فیلمبرداری کرده است. مرد دندانپزشک پس از آن با تهدید، چندین بار مرا به خانه اش کشاند و مورد آزار قرار داد، ولی چون از من فیلم داشت، نمیتوانستم حرفی بزنم تا اینکه تصمیم گرفتم فیلم را بدزدم.
با اظهارات زن جوان، مرد دندانپزشک به دستور بازپرس پرونده بازداشت شد و ماموران در بازرسی خانه و مطب او با صحنههای فجیعی روبهرو شدند. ماموران چندین فیلم از مطب مرد دندانپزشک در قیطریه به دست آوردند که نشان میداد زنان و دختران جوان توسط وی مورد آزار و اذیت قرار گرفتهاند. از سویی مرد دندانپزشک در بازجویی اعتراف کرد: از سه سال پیش در قیطریه مطب داشتم و تاکنون چندین زن و دختر جوان را مورد آزار قرار دادهام. البته در هیچ مورد به زور به آنها تجاوز نکردهام.
در حالی که تحقیقات برای شناسایی قربانیان این مرد هوسران آغاز شده بود، بررسیهای علمی پلیس نشان داد، مرد دندانپزشک یک عراقیالاصل است که زمان جنگ عراق و کویت به ایران آمده و در رشته دندانپزشکی ادامه تحصیل داده است. او در این سالها ازدواج نکرده بود و تنها زندگی میکرد و چند ماه بعد از تاسیس مطبش، اعمال شیطانی خود را آغاز کرده بود.
هر چند پلیس موفق شد تعدادی از قربانیان این دندانپزشک را شناسایی کند، اما آنها از ترس آبرویشان حاضر نشدند شکایت کنند و تنها سه زن، پرونده قضایی را پیگیری کردند. پس از تکمیل تحقیقات اولیه، پرونده به دادگاه کیفری استان تهران ارسال و چندین جلسه تحقیق و محاکمه برای دندانپزشک متجاوز تشکیل شد و با توجه به اینکه دندانپزشک عراقی اعترافات خود را پس گرفت و شاکیان نیز رضایت دادند، وی از اتهام تجاوز به عنف تبرئه و پرونده به دادگاه عمومی فرستاده شد. به این ترتیب قاضی دادگاه عمومی کیفری این متهم را محاکمه و به ده سال حبس و لغو پروانه نظام پزشکیاش محکوم کرد.
با ارسال پرونده به دادگاه تجدید نظر، این رای تائید شد و در حالی که مرد دندانپزشک همچنان تلاش میکرد از مجازات حبس نیز رهایی یابد، مدارک جدید باز هم او را به دام انداخت. وقتی مرد دندانپزشک دوباره به رای صادره اعتراض کرد، کارشناسان دفتر رئیس قوه قضاییه با بررسی پرونده وی و فیلمهای موجود، دریافتند وی در چند مورد زنان را بیهوش کرده و مورد آزار و اذیت قرار داده است.
در ادامه، پرونده مرد دندانپزشک با اتهام محاربه به دادگاه انقلاب فرستاده شد که پس از اختلاف بر سر صلاحیت دادگاه رسیدگیکننده، سرانجام حکم رسیدگی در دادگاه کیفری استان تهران صادر شد.
در حال حاضر پرونده مرد دندانپزشک برای محاکمه به شعبه 79 دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شده و متهم بزودی در برابر قاضی محمدی کشکولی و چهار قاضی مستشار در برابر اتهاماتش به دفاع میپردازد.
به گزارش جامجم، حجتالاسلام ابراهیم حمیدی دیروز به خبرنگاران گفت: آذر سال گذشته در روستای هاشمآباد از توابع شهرستان سرباز استان سیستان و بلوچستان خانم جوانی توسط دو فرد شرور به نامهای نظرمحمد آسکانی و عبدالطیف آسکانی ربوده و مورد آزار و اذیت جنسی قرار گرفت و سپس به قتل رسید.
وی افزود: پس از وقوع این جنایت دلخراش، به پرونده قتل معلم جوان در سیستان و بلوچستان به صورت ویژه در مجتمع امنیتی استان در کمتر از شش ماه و در هفت مرحله رسیدگی شد.
ایجاد رعب و وحشت
وی با بیان اینکه این حادثه باعث ایجاد رعب و وحشت مردم بویژه قشر معلم و اعلام انزجار آنها از این اقدام فجیع شده بود، تصریح کرد: با پیگیری و کمک مردم منطقه و نیروهای اطلاعاتی و انتظامی، دو متجاوز شرور دو روز پس از حادثه دستگیر شدند و پرونده آنها نیز طی دو مرحله در دادسرای عمومی و انقلاب شهرستان سرباز و زاهدان بررسی و صحنه جرم از سوی متهمان بازسازی شد.
رئیس کل دادگستری سیستان و بلوچستان خاطرنشان کرد: حکم اعدام این دو متجاوز پس از هفت مرحله رسیدگی و تائید مراجع عالی قضایی کشور صبح دیروز (سهشنبه) با حضور خانواده مقتول و جمعی از معلمان و مسئولان آموزش و پرورش در زندان مرکزی زاهدان به مرحله اجرا در آمد.
وی یادآور شد: متهمان پرونده به اتهام آدمربایی و تجاوز علاوه بر مجازات مرگ، هرکدام به 15 سال حبس نیز محکوم شدند.
وی افزود: دیماه سال گذشته پرونده متجاوزان به دادگاه کیفری استان ارجاع و با حضور پنج قاضی رسیدگی شد. بهمن ماه نیز حکم قصاص نفس و 15 سال حبس برای آنها به اتهام قتل و آدمربایی صادر و برای تائید به دیوان عالی کشور ارجاع شد که در این مرحله با نظر ریاست قوه قضاییه و اعمال ماده 18 قانون، پرونده بهدلیل مشخص نبودن زنای به عنف به استان برگشت داده شد.
حجتالاسلام ابراهیم حمیدی خاطرنشان کرد: پرونده در مرحله بعد در شعبه دو دادگاه کیفری استان بازبینی و پس از تحقیقات، اتهام تجاوز به عنف ثابت شد و افراد مذکور به اعدام محکوم شدند و پرونده برای تائید حکم تجاوز به عنف به دیوان عالی کشور ارجاع و پس از تائید، اجرا شد.
وی اظهار امیدواری کرد که با اجرای اینگونه احکام، دیگر شاهد چنین اتفاقاتی در سیستان و بلوچستان نباشیم و ریشه اینگونه جرایم در استان خشکیده شود.
روژان کودک 4.5 سالهای است که 27 ماه پیش به دور از چشم پدر و مادرش با شیطنت کودکانه، باطری کنترل ضبط صوت را بلعید و مریاش آسیب شدید دید. پس از هشت بار عمل جراحی تنها یک سانتیمتر از مری روژآن باقی مانده است در حال حاضر معده او در نزدیکی گلویش قرار دارد و با کمک سرنگ پنج میلیمتری تنها میتواند مایعات بخورد. با تایید وزارت بهداشت درمان و آموزش پزشکی امیدی برای ادامه درمان روژان در خارج از کشور پیدا شده و بنابر مکاتبات انجام گرفته با بیمارستان مربوطه مبلغ 80 هزار پوند برای انجام درمان او برآورد شده است. روژان کوچولو برای ادامه درمان خود به کمکهای مالی مردم احتیاج دارد تا با انجام عملهای متعدد آیندهای روشنتر داشته باشد.
رزمیکار ایرانی که دختری را در سوئد مورد آزار جنسی قرار داده بود به سه سال زندان و پرداخت غرامت محکوم شد.
به نوشته روزنامه شرق این متهم که جوانی ۲۰ساله به نام «آرش» است به حکم صادره اعتراض کرده و امیدوار است در دادگاه تجدیدنظر از میزان مجازاتش کاسته شود.
آرش که از کودکی همراه خانوادهاش به سوئد مهاجرت کرد و در شهر استکهلم ساکن شد، به ورزشهای رزمی علاقه نشان داد و بعد از مدتی تمرین و گذراندن دورههای ویژه زیرنظر مربیان توانست در چند مسابقه عناوینی را برای خود کسب کند و به شهرتی دست یابد.
به گونهای که چند باشگاه با وی قراردادهای تبلیغاتی امضا کردند و نام و عکس آرش در سایتهای اینترنتی یا در تابلوهای این باشگاهها دیده میشد. علاوه بر این آرش به عنوان مدل پوشاک مردانه نیز فعالیت میکرد. این جوان که به شهرت زیادی دست یافته بود با شکایت دختری جوان به عنوان شخصیتی منفی خبرساز شد.
این دختر در شکایت خود گفت: آرش او را فریب داده و به وی تجاوز کرده است.
دختر جوان از حدود یک سال قبل از این ماجرا با آرش دوست شده بود و آن دو در ابتدای دوستی برای ازدواج با یکدیگر برنامهریزی میکردند اما به تدریج اختلافاتی میان آنها به وجود آمد تا اینکه روز حادثه، آرش از دختر جوان خواست برای تفریح به منطقهای خارج از شهر بروند.
به این ترتیب آن دو راهی منطقه جنگلی و خلوت «کانان بادت» شدند و در آنجا پسر ایرانی (مهاجر) بعد از حمله به دختر جوان، او را مورد تجاوز قرار داد و سپس رهایش کرد.
البته به دختر تذکر داد که حق ندارد در اینباره به کسی حرفی بزند یا شکایتی را طرح کند.
دختر جوان بعد از این حادثه در حالیکه به شدت پریشان بود به محل کارش رفت و در آنجا ناگهان بیهوش شد. همکاران او نیز از اورژانس کمک خواستند. این دختر بعد از انتقال به بیمارستان و بهبودی نسبی، ماجرا را تعریف کرد و پس از آن پلیس وارد عمل شد.
شاکی به ماموران گفت: «من قبلا به آرش گفته بودم تمایلی به برقراری رابطه جنسی با او ندارم اما وی روز حادثه به زور به من تجاوز کرد او خیلی پرزور است و برای همین هم نتوانستم در برابرش مقاومت کنم آن منطقه خیلی خلوت بود و هرچه فریاد کشیدم کسی صدایم را نشنید.»
ماموران در ادامه تحقیقات، متهم را بازداشت و او را به مرجع قضایی معرفی کردند. آرش که یکی از مشهورترین وکلای سوئد را برای دفاع از خود انتخاب کرده بود، در دادگاه توضیحاتی را ارایه داد که نتوانست قاضی را قانع کند و او در نهایت به سه سال زندان محکوم شد.
قاضی دادگاه در رای خود نوشت به دلیل سن کم متهم، برای او تخفیف قایل شده و حکم شدیدتری نداده است البته آرش به غیر از تحمل مجازات زندان باید مبلغ ۱۴۰هزار کرون نیز به قربانی پرداخت کند.
این حکم برای آرش بسیارگران تمام شد زیرا وی یکی از مهمترین مسابقاتی را که باید در آن شرکت میکرد و بخت زیادی هم برای قهرمانی داشت، به دلیل حضور در زندان از دست داد.
علاوه بر این، تمامی باشگاهها و شرکتهای طرف قرارداد این ورزشکار و مدل اعلام کردند دیگر حاضر به ادامه همکاری با او نیستند و نام و عکس وی از سایتها و تابلوهای تبلیغاتی برداشته شد. البته آرش امیدوار است مجازات او در دادگاه استیناف کاهش پیدا کند.