دو پسر شرور که با زندانی کردن دوست خود در حمام از صحنه شکنجه وی عکس تهیه کرده بودند، به اتهام قتل عمد پای میز محاکمه قرار گرفتند.
به گزارش مهر، در این پرونده مهدی و امیرعباس متهم هستند با همکاری زنی به نام مرجان سال 87 مقتول را به مدت 3 ماه در حمام خانهاش زندانی کرده و او را با شکنجه به قتل رساندند.متهمان پیش از این در شعبه 71 دادگاه کیفری محاکمه و قضات دادگاه دو مرد جنایتکار را به قصاص و زن جوان را به 5 سال حبس محکوم کرده بود.در ادامه با اعتراض متهمان پرونده به دیوان عالی کشور فرستاده شد که قضات دیوان با نقص تحقیقات پرونده را برای رسیدگی دوباره به دادگاه فرستادند. صبح دیروز جلسه رسیدگی به اتهامات مهدی و امیرعباس در شعبه 71 دادگاه کیفری و به ریاست قاضی عزیزمحمدی برگزار شد.
در ابتدای جلسه شاهمرادی، نماینده دادستان با تشریح کیفرخواست گفت: مهدی 30 ساله متهم به مشارکت در قتل عمدی حمید مشارکت در حبس غیرقانونی، توزیع مواد مخدر روانگردان و نگهداری حشیش می باشد. همچنین امیرعباس 25 ساله نیز متهم به مشارکت در قتل، مشارکت در حبس غیرقانونی و خرید و توزیع مواد روانگردان است. متهمان در روز26 بهمن سال 87 مرتکب این قتل در تهران شدند.
با توجه به دلایل موجود در پرونده گزارش پزشکی قانونی و اعترافات متهمان درخواست صدور حکم قانونی برای آنها را دارم.در ادامه دادگاه اولیای دم با حضور در جایگاه برای متهمان تقاضای قصاص کردند. سپس امیرعباس با رد اتهام قتل عمدی گفت: علت مرگ مقتول ضربه مغزی بوده است در حالیکه من هیچ ضربه ای به سر حمید وارد نکردم من فقط با مشت و لگد به پا و سینه او ضربه می زدم. در طول سه ماهی که حمید در خانه بود من فقط حدود 2 هفته در آنجا بودم و بقیه آن را بخاطر درگیری با ماموران در زندان به سر می بردند.
قاضی: چرا مقتول را سه ماه در خانه خودش زندانی کردید؟
متهم: مسئله ناموسی بود. ما در این مدت او را شکنجه کردیم، اما ضربه ای به سرش وارد نکردیم. روز حادثه مرجان را بخاطر دروغی که من گفته بود در حمام زندانی کردم آن زمان حمید زنده بود، اما نیم ساعت بعد مرجان سراسیمه ما را صدا کرد و مدعی شد حمید دیگر نفس نمی کشد او حتی در بازجویی ها مدعی شده با لگد ضربه ای به سر مقتول وارد کرده است. من و مهدی مقتول را کتک می زدیم حتی با سرنگ بر رویش آب جوش می ریختیم، اما هیچگاه به سرش ضربه ای نزدیم. عامل قتل مرجان است.
قاضی عزیزمحمدی سپس اتهام مشارکت در قتل را به مهدی تفهیم کرد که او با رد اتهامش در دفاع از خود گفت: من به همراه همسر صیغه ایم به نام مهسا در خانه حمید زندگی می کردیم. چندی بعد نیز امیرعباس و مرجان نیز به ما اضافه شدند. یک روز مهسا مدعی شد که مقتول از او فیلم تهیه کرده و خواسته تن به خواسته های وی بدهد. بدلیل اینکه آن زمان بخاطر درگیری تحت تعقیب بودم نتوانستم از حمید شکایت کنم به همین خاطر او را در خانه اش نگه داشتم تا فیلم را پیدا کنم. تا زمانیکه مرجان به داخل حمام نرفته بود، حمید زنده بود و عامل اصلی جنایت او است.
پس از دفاعیات مهدی وکیل مدافعه او نیز اظهار داشت: ماموران از مرجان یک دفترچه خاطرات بدست آوردند که در آن مدعی شده بود حمید وی را به زور معتاد کرده است همچنین در آن گفته مقتول را در حمام هـُل داده و باعث شده سرش به دیوار برخورد کند. کارشناسان تشخیص هویت نیز پس از بررسی دفترچه تایید کردند توسط مرجان و در آرامش نوشته شده است. صحنه این جنایت نیز توسط مرجان بازسازی شده است که این نشان دهنده این است که از نظر بازپرس او قاتل بوده و در صحنه بازسازی از دو متهم دیگر استفاده نشده است. پس از آخرین دفاعیات متهمان و کلای آنها قاضی عزیزمحمدی ختم رسیدگی به این پرونده را اعلام کرد و همراه 4 قاضی مستشار برای صدور حکم وارد شور شدند.
به گزارش جامجم، رسیدگی
به این پرونده از روز هفتم اردیبهشت سال 87 با شکایت زن جوانی علیه یک مرد
آزارگر در دستور کار ماموران کلانتری 176 حسنآباد قرار گرفت. زن شاکی درباره ماجرای
تلخی که برایش رقم خورده بود، گفت: روز حادثه در جاده فشافویه سوار یک
خودروی پراید شدم تا به خانه بروم. راننده پس از طی مسافتی با شوکر برقی به
من حملهور شد و سر و صورتم را سوزاند. آنگاه مرا به حوالی بیابانهای
حسنآباد منتقل و پس از آزار و اذیت، همانجا رهایم کرد.در پی این شکایت،
تحقیقات ماموران برای دستگیری مرد آزارگر آغاز شد تا این که زنان و دختران
جوان دیگری نیز با حضور در مرکز پلیس، شکایتهای مشابهی ارائه کردند. دام سیاه برای زنان مسافر در ادامه تحقیقات معلوم
شد، شاکیان در دام مرد جوانی گرفتار شدهاند که آنها را به عنوان مسافر
سوار خودروی پراید و پژو کرده و پس از آزار و اذیت و سرقت اموالشان، در
بیابانهای حسنآباد رها کرده است. جستجوها در این باره ادامه یافت تا این
که پس از چند ماه ماموران پایگاه نهم پلیس آگاهی تهران، با همکاری ماموران
کلانتری 176 موفق به دستگیری متهم فراری به نام صادق معروف به «عقرب سیاه»
شدند.متهم با انتقال به پلیس آگاهی در بازجویی به آدمربایی، آزار و اذیت و
سرقت اموال شاکیان اعتراف کرد. نخستین حکم، اعدام در پی این اعتراف،
پرونده متهم با صدور کیفرخواست به شعبه 77 دادگاه کیفری استان تهران ارسال و
سال 88 متهم در این شعبه محاکمه و به اعدام محکوم شد. به دنبال اعتراض متهم به
حکم صادره، پرونده او در اختیار دیوان عالی کشور قرار گرفت که این بار نیز
این حکم نقض شد. در ادامه پرونده برای رسیدگی دوباره به شعبه 79 دادگاه
کیفری استان تهران ارجاع شد. دومین حکم، تبرئه «عقرب سیاه» بهمن سال
گذشته برای دومین بار محاکمه شد و قضات شعبه 79 دادگاه کیفری استان تهران
با اکثریت آرا او را بیگناه شناخته و تبرئه کردند.پس از صدور این حکم،
پرونده بار دیگر به دیوان عالی کشور فرستاده شد که این بار نیز حکم فوق نقض
و قرار شد به پرونده متهم بار دیگر در شعبه 79 دادگاه کیفری استان تهران
رسیدگی شود. طبق این حکم، «عقرب
سیاه» برای سومین بار بهمن سال گذشته به دادگاه کیفری استان تهران منتقل و
در حضور چهارنفر از شاکیان در شعبه 79 دادگاه محاکمه شد. در ابتدای جلسه
دادگاه، شاکیان از متهم به اتهام آدم ربایی، آزار و اذیت و سرقت اموالشان
شکایت کردند.آنگاه صادق معروف به «عقرب سیاه» به دفاع از خود پرداخت و
ربودن شاکیان را به انگیزه سرقت اموالشان پذیرفت، اما آزار و اذیت آنها را
انکار کرد. سومین حکم، اعدام پس از پایان جلسه دادگاه، متهم با تجدید قرار قانونی روانه زندان شد. در این مرحله قاضی محمدی
کشکولی، رئیس شعبه 79 دادگاه کیفری استان تهران همراه چهار قاضی مستشار
وارد شور شده و این بار متهم را به اتفاق آرا به مرگ محکوم کردند. پس از صدور حکم اعدام
برای متهم در شعبه 79 دادگاه کیفری استان تهران، او به حکم مجازاتش اعتراض
کرد. با اعتراض متهم، پرونده به شعبه 14 دیوان عالی کشور فرستاده شد و با
دستور رئیس دیوان عالی کشور، رسیدگی سریع به این پرونده در دستور کار قضات
قرار گرفت.قضات شعبه 14 دیوان عالی کشور نیز پس از بررسی پرونده، حکم
مجازات عقرب سیاه را روز گذشته تائید کردند. بنا بر این گزارش، با تائید حکم مرگ برای عقرب
سیاه، پرونده او به واحد اجرای احکام داسرای جنایی تهران ارسال شد تا پس از
استیذان از رئیس قوه قضاییه، حکم وی به مرحله اجرا درآید.
سازمان پزشکی قانونی از مرگ یکهزار و 103 عابر پیاده در پی وقوع حوادث رانندگی در سه ماهه امسال خبرداد.
به گزارش سرویس «حوادث» خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، بر اساس آمارهای سازمان پزشکی قانونی، سالمندان و خردسالان یعنی افرادی که در تردد شهری نیاز به مراقبت بیشتری از سوی رانندگان دارند بیشترین درصد تلفات عابران پیاده را تشکیل می دهند چرا که خردسالان به دلیل اینکه درک درستی از میزان سرعت وسایل نقلیه ندارند به محض رسیدن به خیابان و بیتوجه به خودروهای در حال تردد به میان خیابان میدوند و در سالمندان هم به دلیل کاهش قوای جسمی و ناتوانی در حرکت و نداشتن سرعت عمل لازم، تصادفات بیشتری رخ میدهد.
به گزارش جامجم، رسیدگی
به این پرونده چند روز پیش با شکایت زن جوانی مبنی بر گم شدن دختر دو
سالهاش در دستور کار ماموران کلانتری خواجهربیع مشهد قرار گرفت. شاکی گفت: روز حادثه
دختر دو سالهام برای بازی با دختران همسایه از خانه بیرون رفت، اما
بازنگشت. همسایهها نیز از او اطلاعی نداشتند و گمان میکنم دخترم ربوده
شده است. ردپای پدر معتاد در گم شدن کودک با شروع تحقیقات برای
یافتن دختر گمشده، ماموران اطلاع یافتند شوهر شاکی اعتیاد شدیدی به ماده
مخدر شیشه دارد و همیشه اعضای خانوادهاش را کتک میزده و چند ماهی است
خانه را ترک کرده و خانوادهاش از او اطلاعی ندارند. با اطلاعات بهدست آمده،
ماموران احتمال دادند مرد معتاد دختر خردسالش را با خود برده است؛
بنابراین او را تحت تعقیب قرار دادند تا اینکه دو روز پیش وی را در حال
پرسه زدن در شهر شناسایی و دستگیر کردند. در بازرسی از مرد معتاد نیز 500
هزار تومان پول کشف و ضبط شد. انکار به داشتن دختر 2 ساله این مرد در بازجویی
مقدماتی ادعا کرد همسرش او را از خانه بیرون انداخته و آنها فقط یک پسر هشت
ساله دارند و گفتههای همسرش مبنی بر داشتن یک فرزند دختر دو ساله، صحت
ندارد. در ادامه، ماموران در تحقیق از همبازیهای دختر گمشده متوجه شدند
روز حادثه پدر دختر گمشده به بهانه خرید خوراکی او را با خود برده است. به این ترتیب، پدر معتاد این بار در بازجویی اعتراف کرد دختر دو سالهاش را به قیمت یک میلیون تومان به یک زوج نابارور فروخته است. پدر، دخترش را ربوده بود متهم با اشاره به نحوه
ربودن دخترش گفت: مدتی بود خانه را ترک کرده و سرگردان بودم و با گدایی
هزینه زندگیام را تامین میکردم تا اینکه یک روز یکی از دوستانم از من
خواست بهدلیل مشکلات مالی، دختر دو سالهام را به یک زوج نابارور بفروشم.
من هم تصمیم گرفتم فرزندم را در قبال دریافت یک میلیون تومان به آن زوج
بفروشم. فروش دختر 2 ساله در قبال یک میلیون تومان مرد معتاد یادآور شد: به
زوج نابارور گفته بودم همسرم فوت کرده و من هم بهدلیل اعتیاد توانایی
نگهداری از فرزندم را ندارم و با این حرفها، اعتماد آنها را جلب کردم. روز حادثه، دخترم در حال
بازی با دختران همسایه بود که با دیدن من به سمتم آمد و من نیز به بهانه
خرید خوراکی، او را از آن محل بردم و همراه دوستم به محل قرار با زوج
نابارور رفتیم و در قبال دریافت یک میلیون تومان، دخترم را به آنها تحویل
دادم و نشانی آنها را نیز ندارم.در ادامه دوست مرد معتاد که او را به
خانواده زوج نابارور معرفی کرده بود، دستگیر شد و اعتراف کرد فقط میخواسته
دختر کوچولو زندگی بهتری داشته باشد و نمیدانسته مادر وی زنده است. با اطلاعات بهدست آمده از این مرد، زوجی هم که کودک را خریده بودند، دستگیر شدند. زوج مشهدی از خرید دختر خردسال گفتند این زوج به پلیس گفتند،
از طریق یکی از دوستانمان مطلع شدیم مرد معتادی همسرش فوت کرده و توانایی
نگهداری از دختر دو سالهاش را ندارد. ما هم یک میلیون تومان به او پول
دادیم و کودک را تحویل گرفتیم. به او قول دادیم که از دختر کوچولو بخوبی
نگهداری کنیم و از زنده بودن مادر کودک خبر نداشتیم. بنابراین گزارش، برای پدر کودک و دیگر متهمان پرونده قرار قانونی صادر شد. تحقیقات تکمیلی دراین باره ادامه دارد.
به گزارش جامجم، اوایل
هفته مردی با مرکز فوریتهای پلیسی 110 شهرستان شهریار در غرب استان تهران
تماس گرفت و از درگیری میان یک تبعه افغان و یک مرد میانسال در منطقه
اندیشه خبر داد. در پی وقوع این حادثه،
ماموران انتظامی با حضور در محل، مرد میانسال را به بیمارستان منتقل کردند
که وی بهرغم تلاش پزشکان جان باخت. مرد افغان نیز پیش از حضور ماموران، از
محل فرار کرده بود. در پی مرگ مرد میانسال، خانواده او با حضور در پلیس
آگاهی شهریار از مرد افغان به اتهام قتل پدر خانواده شکایت کردند. مرد افغان، مزاحم دختر ایرانی بود ماموران با تحقیق از این
خانواده متوجه شدند، جوان افغان از چندی پیش برای دختر خانواده ایجاد
مزاحمت میکرده تا این که دختر جوان روز حادثه موضوع را با پدرش در میان
میگذارد تا او از مرد افغان بخواهد دست از مزاحمتهایش بردارد. در ادامه معلوم شد، پدر
دختر جوان که به ناراحتی قلبی مبتلا بوده، روز حادثه با دیدن مرد افغان در
خیابان، با او به گفتوگو پرداخته تا دست از مزاحمتهایش بردارد که در همین
موقع مرد افغان با او مشاجره و به وی حمله کرده و او را به کناری انداخته و
متواری شده است. در پی وقوع این حادثه، مرد افغان تحت تعقیب پلیس قرار گرفت و دستگیر شد. متهم: من فقط با مرد ایرانی درگیر شدم متهم افغان گفت: به دختر
ایرانی علاقهمند شده و تصمیم داشتم با او دوست شوم، اما دختر جوان حاضر
به برقراری ارتباط با من نبود. چند بار راهش را سد کرده و برایش ایجاد
مزاحمت کردم، اما بیفایده بود. متهم اضافه کرد: روز حادثه پدر دختر مورد علاقهام در خیابان با من مشاجره کرد. با شدت گرفتن درگیری، با مرد میانسال گلاویز شده و
او را به کناری انداختم. حالش بد شد و من هم از ترس محل حادثه را ترک کردم.
پس از دستگیری متوجه مرگ مرد میانسال شدم. بنابراین گزارش، مرد افغان با
قرار قانونی در بازداشت بهسر میبرد. تحقیقات تکمیلی در حالی ادامه دارد
که پزشکان قانونی در حال بررسی علت اصلی مرگ مرد میانسال هستند.
زنی جوان در دادگاه خانواده گفت: شوهرم نمیگذارد هر کاری که میخواهم انجام دهم حتی از اینکه تلفنی صحبت میکنم یا اساماس میدهم ایراد میگیرد و دعوا به راه میاندازد.
به گزارش ایسنا، زنی 29 ساله در دادگاه با ارائه درخواست طلاق از شوهرش، خطاب به قاضی اظهارکرد: شوهرم من را درک نمیکند و میخواهم از او جدا شوم زیرا او مانند بچهها با من لج میکند و برخلاف علاقه من رفتار میکند.
وی ادامه داد: 7 سال از شروع زندگیمان میگذرد و یک دختر 2 ساله داریم اما بعد از گذشت این مدت باز هم شوهرم از تمام کارهای من ایراد میگیرد حتی به من میگوید که چرا اینقدر اساماس بازی میکنی؟
این زن جوان که 29 سال داشت بیان کرد: قبل از ازدواج شاغل بودم اما به دلیل اینکه شوهرم علاقه نداشت همسرش سرکار برود دیگر به سرکار نرفتم. زیرا به او علاقمند بودم و به حرفش احترام گذاشتم و کارم را برای همیشه از دست دادم اما او قدر محبتهای من را نمیداند.
وی با بیان اینکه شوهرم حتی به من میگوید زمانی که با من هستی اساماس نزن یا با کسی تلفنی صحبت نکن، گفت: او از من میخواهد با هیچ کس از طریق تلفن صحبت نکنم یا حتی اساماس هم نزنم. من دیگر نمیتوانم رفتارهای او را که به قول خودش به دلیل دوستداشتن زیاد است، تحمل کنم، و خواهان طلاق هستم.این زن جوان در پاسخ به سوال قاضی مبنی بر اینکه چگونه با یکدیگر آشنا شدید؟ بیان کرد: در دانشگاه با یکدیگر همکلاس بودیم و از این طریق با هم آشنا شدیم و تصمیم به ازدواج گرفتیم. آن زمان فقط 22 سال داشتم.
در ادامه جلسه دادگاه شوهر این زن که 32 ساله بود در حالی که لبخند میزند، خطاب به قاضی گفت: به همسرم علاقه زیادی دارم اما او این علاقه من را درک نمیکند و تصور میکند که به او گیر میدهم در حالی که اینگونه نیست.وی ادامه داد: اساماس زدنها و تلفنهای همسرم به حدی زیاد است که گاهی اوقات من را عصبانی میکند. به همین دلیل از او خواستم زمانی که با یکدیگر هستیم تلفن همراهش را خاموش کند. یا اساماس ندهد، من حاضر نیستم تنها به این دلیل همسرم را طلاق دهم و او نیز به خوبی میداند که این دلیل برای جدایی مناسب نیست.به گزارش ایسنا، قاضی دادگاه بعد از شنیدن اظهارات طرفین حکمی مبنی بر طلاق صادر نکرد و از زن جوان خواست حساسیت کمتری در زندگی زناشویی داشته باشد.
به گزارش جامجم، رسیدگی
به این پرونده چندی پیش با شکایت مردی علیه یک زن جوان به اتهام اخاذی
میلیونی در دستور کار پلیس آگاهی مشهد قرار گرفت. شاکی گفت: چندی پیش زنی
به عنوان مسافر سوار خودرویم شد. در گفتوگو با او متوجه شدم از شوهرش جدا
شده و تنها زندگی میکند که در ادامه ارتباط پنهانیمان شکل گرفت. وی اضافه کرد: یک روز او
به من گفت یکی از دوستانش از ارتباط پنهانی ما با خبر است و در این زمینه
فیلم و عکس نیز تهیه کرده و حتی نشانی خانه و محل کارم را میداند. شاکی در دام زن اخاذ شاکی یادآور شد: زن جوان
تهدیدم کرد باید چند میلیون تومان به او پول بدهم، در غیر این صورت فیلم و
عکسها را برای همسرم و همکارانم ارسال میکند و آبرویم را میبرد. در پی
این تهدیدها، مجبور شدم طی چند مرحله به آن زن پول بدهم. اما او بار آخر
باز هم با تهدید از من خواست ده میلیون تومان دیگر به او بپردازم. در پی این شکایت،
چهرهنگاری رایانهای از زن اخاذ انجام و جستجو برای دستگیری او آغاز شد.
در حالی که تحقیق در این باره ادامه داشت، مردان دیگری نیز با حضور در پلیس
آگاهی شکایتهای مشابهی را مطرح کردند. ردپای چند زن در اخاذی از مردان با اطلاعات به دست آمده از شاکیان، معلوم شد همگی به یک شیوه مورد اخاذی زنان جوان قرار گرفتهاند. این در حالی بود که
تصاویر رایانهای به دست آمده از متهمان فراری، به یکدیگر شباهت نداشت که
با توجه به این موضوع، ماموران احتمال دادند زنان اخاذ، اعضای یک گروه
هستند که مردان را دردام خود گرفتار میکنند. در مرحله بعدی، تصاویر رایانهای از زنان اخاذ تحت تعقیب پلیس در اختیار گشتهای انتظامی قرار گرفت. دستگیری زن اخاذ جستجو در این باره ادامه
داشت تا این که چند روز پیش ماموران گشت پلیس در یکی از محلههای جنوبی
مشهد زن جوانی را مشاهده کردند که در حال گدایی بود و شباهت بسیاری به یکی
از زنان اخاذ تحت تعقیب پلیس داشت. به این ترتیب او را دستگیر کردند. زن
جوان در بازجویی مقدماتی ادعا کرد شوهر معتادش او و فرزندانش را ترک کرده و
برای تامین هزینه زندگیشان گدایی میکند و تاکنون از کسی اخاذی نکرده
است. در پی اظهارات متناقض متهم، شاکیان در مواجهه حضوری با زن متهم قرار
گرفتند که تعدادی از آنها، زن متهم را به عنوان فردی که با آنها ارتباط
دوستی پیدا کرده و چند مرتبه اخاذی کرده بود، معرفی کردند. به این ترتیب زن
جوان اعتراف کرد سرکرده یک باند از زنان خیابانی است. زن فراری، باند زنان خیابانی را هدایت میکرد متهم جوان با اشاره به
نحوه تشکیل باند خود گفت: به دلیل اعتیاد از خانه فرار کردم. سپس با چند
زن آشنا شده و به دام آنها افتادم و در زمینه گدایی، اخاذی و سرقت با آنها
همکاری میکردم. وی اضافه کرد: پس از
مدتی تصمیم گرفتم یک باند تشکیل دهم. بنابراین زنان خیابانی را که جایی
برای ماندن و پولی برای تامین هزینه زندگیشان نداشتند، شناسایی میکردم. اعتراف به آموزش اخاذی متهم با اشاره به نحوه
اخاذی از مردها گفت: چند هفتهای به آنها آموزش میدادم و میخواستم با
پوشش آراسته سوار خودروهای مدل بالا شوند و پس از جلب اعتماد و ارتباط
دوستی با رانندگان از وضع زندگی آنها اطلاعاتی به دست آورند. متهم اضافه
کرد: سپس از آنها میخواستم در ملاقات با مردهای پولدار وانمود کنند یکی از
اعضای خانوادهشان پی به ارتباط آنها برده و در این زمینه فیلم و عکس تهیه
کرده است. متهم یادآور شد: به این
ترتیب همدستانم، مردان پولدار را تهدید میکردند که اگر پولی به آنها
نپردازند، فیلم و عکسها را برای همسرشان یا همکاران آنها ارسال میکنند و
به این شیوه از آنها اخاذی میکردیم. در پی اعتراف متهم، پنج زن خیابانی که با او همدست بودند نیز تحت تعقیب پلیس قرار گرفتند و دستگیر شدند. بنابراین گزارش، در پی
اعتراف متهم، پنج عضو دیگر این باند هم در بازجویی به همدستی با وی در
اغفال مردان پولدار و اخاذی از آنها اعتراف کردند و با قرار قانونی روانه
زندان شدند. تحقیقات تکمیلی در این زمینه ادامه دارد.
به گزارش جامجم، چند
روز پیش مردی با مرکز فوریتهای پلیسی 110 شهرستان مشهد تماس گرفت و از کشف
جسد همسر نگهبان یک ساختمان در حال احداث خبر داد. در پی این تماس، ماموران
کلانتری امام رضا (ع ) عازم محل حادثه شدند و با مشاهده جسد زنی که حدود
چند ساعت پیش با ضربههای چاقو به قتل رسیده بود، موضوع را به بازپرس کشیک
ویژه قتل گزارش و جسد را نیز به پزشکی قانونی منتقل کردند. ردپای شوهر درقتل ماموران ابتدا در تحقیق
از کارگران ساختمان در حال احداث متوجه شدند، زن جوان و شوهرش از مدتی پیش
به عنوان نگهبان استخدام شده و در اتاقک نگهبانی ساختمان زندگی میکردند و
همیشه با هم مشاجره داشتند. ادامه تحقیقات نشان داد،
مرد نگهبان به همسرش سوءظن داشته و حتی پیش کارگران ساختمان چند بار او
را به مرگ تهدید کرده و یک روز پیش از کشف جسد نیز به طرز مرموزی ناپدید
شده است. بنابر این گزارش، در پی غیبت مرموز مرد نگهبان، او به عنوان تنها مظنون پرونده از سوی پلیس مشهد تحت تعقیب قرار گرفت.
پس از این شکایت،
ماموران تحقیقات خود را در این زمینه آغاز و در ادامه ردپای یک مجرم سابقه
دار را در این ماجرا کشف کردند. پسر 24 ساله چندین بار به اتهام جرایمی از
جمله شرب خمر، درگیری، نگهداری سلاح ورابطه نامشروع دستگیر و زندانی شده
بود. با تلاش ماموران، مرد
شیطان صفت دستگیر شد و پس از اعتراف به جرم خود، در شعبه چهارم دادگاه
کیفری استان فارس محاکمه و به اعدام در ملأعام محکوم شد. با تائید حکم
اعدام در شعبه 31 دیوان عالی کشور، مرد تبهکار صبح دیروز در ملأعام به دار
مجازات آویخته شد.
به گزارش مهر، رسیدگی به
پرونده این جنایت بامداد شنبه بیستوهشتم خرداد از زمانی کلید خورد که
ماموران اطلاع یافتند اعضای خانوادهای هنگام بازگشت از مسافرت، در یکی از
محلههای شرق تهران با جسد خونین مرد همسایهشان روبهرو شدهاند.ماموران
با شروع تحقیقات به سراغ همسر مقتول رفتند که مدعی شد او و دخترش مهسا ـ 16
ساله ـ در خانه تنها هستند و شوهرش که راننده تاکسی است، از صبح بیرون
رفته و هنوز بازنگشته است. ماموران سرگرم تحقیق
بودند که ناگهان با دیدن یک تخته فرش خیس آویزان از دیوار خانه، به موضوع
مشکوک شدند و پس از ورود به خانه با مشاهده لکههای خون روی زمین، بلافاصله
مادر و دختر را دستگیر و به کلانتری منتقل کردند. پس از بازجوییهای فنی
تخصصی، فریده و دخترش مهسا راز جنایت را فاش کردند.مهسا گفت: از سه سال قبل
با پسری آشنا شده و قرار ازدواج گذاشتیم. اما پدرم بشدت مخالفت و تهدید
میکرد به هیچ عنوان نباید با پسر مورد علاقهام ازدواج کنم. من هم از شدت
ناراحتی تصمیم به قتل پدرم گرفته و موضوع را با مادرم در میان گذاشتم. وی ادامه داد: صبح جمعه
با همدستی مادرم مقداری مرگ موش در غذای پدرم ریختیم. ساعاتی منتظر ماندیم
حالش بد شود، اما هیچ اتفاقی نیفتاد و فقط کمی سرگیجه پیدا کرد. تا شب صبر
کردیم تا اینکه حدود ساعت 11 شب با چاقویی به سراغ پدرم که روی تخت
خوابیده بود، رفتیم. ابتدا بالشی روی صورتش گذاشتم و مادرم یک ضربه به شکم
پدرم زد. اما او بیدار شد و فریاد کشید. من هم چند ضربه با چاقو به پدرم
زدم که جان باخت. با صدور کیفرخواست، پرونده برای رسیدگی نهایی به
دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد.مادر و دختر جنایتکار اواخر مرداد
امسال به اتهام مشارکت در قتل در شعبه 113 دادگاه کیفری استان تهران محاکمه
میشوند.