پدیده

مجله اینترنتی

پدیده

مجله اینترنتی

دختر آمریکایی از طریق فیس بوک عاشق شد و به افغانستان رفت!


فیس بوک، پای دختر دلداده یی امریکایی را به شهر مزار شریف کشاند.
یک دختر امریکایی که از طریق فیس بوک با یک پسر از شهر مزار شریف آشنا شده بود سرانجام به مزار آمد و در محکمه به دین اسلام مشرف شد.
این دختر امریکایی که کرستینا نام دارد، از طریق شبکه اجتماعی فیس بوک از کالیفرنیای امریکا با جوان افغانی که در شهر مزارشریف سکونت دارد اشنا و سرانجام  این دوستی به دل باختگی دختر آمریکایی ختم میشود.
این دختر آمریکایی که عاشق این پسر افغان شده برای دیدار با او راهی مزار شریف میشود که درهمانجا با تشرف به دین اسلام عشق خود را به این پسر اثبات میکند.



وی باحضور در دادگاه مزارشریف رسما اسلام آورده و پس ازان به عقد پسر مورد علاقه اش درآمد تا زندگی با او را آغاز کند.

وی پس از تشرف به دین اسلام نام خود را به بی بی صفیه تغییر داده است.

راز قتل هولناک زن و مرد جوان در بیابان

عاملان قتل زن و مرد جوان که پس از کشتن قربانیان با شلیک گلوله، جسد آنها را به آتش کشیده بودند در جلسه دادگاه منکر اتهامات خود شدند.


به گزارش مهر، اردیبهشت سال 86 مردی هراسان خود را به ماموران پاسگاهی در شهرستان داراب رساند و از کشف جسدی در حاشیه شهر خبر داد. او به ماموران گفت: امروز از محل کارم در حال بازگشت به خانه بودم که با جسد سوخته مردی در حاشیه شهر روبرو شدم.


در ادامه تیمی از ماموران راهی محل جنایت شده و در جریان بررسی‌ها دریافتند مرد ناشناس ابتدا به قتل رسیده و بعد جسدش به آتش کشیده شده است.تیم جنایی در ادامه تحقیقات جسد زنی را در آن منطقه کشف کردند که او هم پس از قتل به آتش کشیده شده بود.


کارآگاهان که با جنایتی هولناک روبرو بودند موضوع را به بازپرس ویژه قتل اطلاع داده و با حضور او در محل تجسس‌ها برای شناسایی راز قتل و دستگیری قاتل آغاز شد.ماموران در حال تحقیق برای کشف راز این قتل بودند که زنی با مراجعه به پلیس آگاهی شهرستان داراب از ناپدید شدن مرموز همسرش خبر داد.


او در شکایت خود گفت: همسرم سه روز قبل از خانه خارج شد و دیگر بازنگشت. تلاش‌های من نیز برای یافتن خبری از او بی نتیجه مانده است. کارآگاهان که احتمال دادند جسد کشف شده متعلق به شوهر این زن باشد از او خواستند به پزشکی قانونی مراجعه کند که او جسد سوخته شوهرش به نام میثم را شناسایی کرد. همزمان با شناسای هویت یکی از مقتولان روند رسیدگی به این پرونده وارد مردحله تازه ای شد اما تیم جنایی همچنان با معمای ناشناس بودن هویت دیگر قربانی این جنایت روبرو بود.


بعد از تجسس‌های گسترده پلیسی مشخص شد میثم چند ماه قبل عاشق‌زنی شده و او را به عقد موقت خود درآورده بود که در ادامه ماموران پی بردند جسد سوخته زن نیز متعلق به همسر صیغه‌ای میثم به نام مژگان می‌باشد.


در شاخه دیگری از تحقیقات مشخص شد خانواده مژگان با این ازدواج مخالف بوده و آنها را تهدید به قتل کرده بودند. سپس سه نفر در این رابطه شناسایی و دستگیر شدند که در بازجویی‌ها به ارتکاب این قتل اعتراف کردند. عامل اصلی جنایت در بازجویی‌ها گفت: مژگان به دلیل اختلافاتی که با شوهرش داشت از او جدا شد و پس از مدتی با میثم آشنا شده و به عقد موقت او درآمد. ما با این موضوع مخالف بودیم تا اینکه سرانجام تصمیم به قتل هر دوی آنها گرفتیم. روز حادثه به بهانه صحبت آنها را به حاشیه شهر کشانده و ابتدا با شلیک گلوله مژگان و میثم را کشتیم. بعد هم جنازه آنها را به آتش کشیدیم.


با اعتراف متهمان و بازسازی صحنه قتل پرونده برای محاکمه به شعبه دوم دادگاه کیفری استان فارس فرستاده شد. در جلسه دادگاه اولیای دم با طرح شکایت خواستار قصاص متهم اصلی پرونده شدند.


مرد جنایتکار به اسم امیر نیز پس از حضور در جایگاه با رد اعتراف‌های قبلی خود گفت: من فقط در صحنه قتل حضور داشتم و هیچ نقشی در کشتن میثم و مژگان نداشته و آنها به دست فرد دیگری کشته شدند .


پس از آخرین دفاعیات متهمان و وکلای آنها قاضی عرفانی زاده همراه چهار قاضی مستشار دادگاه - فارسی، رستگاری، مظفر و سجادی نژاد - وارد شور شدند.


زنی روی ریل قطار خوابید، اما زنده ماند

یک زن به قصد خودکشی در شهر مارشیئن ـ او ـ پون بلژیک روی ریل قطار دراز کشید؛ اما با وجود عبور قطار مسافربری از رویش به طور معجزه آسایی زنده ماند.

به گزارش جام جم آنلاین، در واقع، زن به جای این‌که روی عرض ریل دراز بکشد میان دو ریل خوابیده بود و قطار بی‌آن‌که به وی آسیب برساند از رویش عبور کرد. ماموران آتش‌نشانی با این‌که زن کمترین آسیبی ندیده بود، وی را به بیمارستان منتقل کردند.این حادثه موجب شد تردد قطارها بین ایستگاه‌های راه آهن شهرهای پیئتون و مارشیئن ـ او ـ پون برای ساعت‌ها مختل شود.

ازدواج به شــرط چــاقــو ؟!



"چرا تو شب‌ها آن‌قدر خرخر می‌کنی؟"، "وقتی داری چای می‌خوری، هورت نکش"، "چقدر با تلفن حرف می‌زنی؟یک ساعته پشت خطم!"، اینها فقط نمونه‌ای از جملاتی است که بعد از پایان دوران خوش مجردی از زبان همسر جان خواهید شنید. هرکسی یک مقدار باهوش باشد، می‌داند که یک آدم مجرد خیلی راحت‌تر زندگی می‌کند، بدون مسئولیت‌های سنگین زندگی دونفره اما یک آدم عاقل به وقتش می‌فهمد که باید ازدواج کند و از لذت‌های دنیای مجردی خداحافظی کند اما چند نفر این زمان را درست تشخیص می‌دهند، چند نفر هول می‌شوند و انتخاب درستی انجام نمی‌دهند و زندگی مشترک خوبی را تجربه نمی‌کنند؟ هنوز هم خیلی‌ها هستند که به محض تمام شدن درس به فکر ازدواج می‌افتند، بی‌آنکه بدانند واقعا از نظر شخصیتی آمادگی ازدواج دارند یا نه. برای اینکه مطمئن شوید حتما آمادگی و شرایط ازدواج را دارید، این موارد را در خودتان چک کنید.

 همه قاطی مرغ‌ها نمی‌شوند

بعضی‌ها فکر می‌کنند حتما باید در زمان خاصی که معمولا بزرگترها بهتر تشخیص می‌دهند، ازدواج کنند. اصلا هم مهم نیست که هدفشان را از ازدواج نمی‌دانند. ازدواج برای این افراد کاری است که باید انجام شود، مثل سربازی رفتن یا مدرسه رفتن اما برخی واقعا آمادگی ازدواج ندارند، ربطی هم به سن و سال ندارد. ازدواج یک کار جدی است و هرکسی اهل به دوش گرفتن این مسئولیت بزرگ نیست.

ازدواج شبیه دانشگاه رفتن است، هرکسی به درد دانشگاه رفتن نمی‌خورد. از بین کسانی هم که به دانشگاه می‌روند، فقط بعضی‌ها موفق می‌شوند. پس اول باید این موضوع را کاملا درک کنیم که ازدواج مسئله ساده‌ای نیست، ضمن اینکه از طرفی هم نباید بیش از حد ازدواج را بزرگ کنیم که دچار وسواس بشویم.

 شش خان ازدواج

هرکسی می‌خواهد ازدواج کند، باید به یک حداقل‌هایی در زمینه‌های مختلف شخصیتی رسیده باشد. ازدواج بچه بازی نیست و اگر به اندازه کافی در این زمینه‌ها به بلوغ نرسیده باشیم، حتما یک جای کارمان می‌لنگد. رسیدن به این بلوغ‌های شش گانه همان درست بزرگ شدن است. با توجه به شرایط اجتماعی و خانوادگی، پسرهای ایرانی معمولا تا 28،27 سالگی به این بلوغ‌های شش گانه نمی‌رسند، پس خانم‌ها باید حواسشان به سن و سال همسر آینده هم باشد.


ادامه مطلب ...

کشف جسد حلق‌آویز بوکسور جوان قبل از مسابقه

جسد حلق‌آویز شده بوکسور جوان البرزی شب شنبه در یکی از باغ‌های شهرستان نظرآباد کشف شد.

به گزارش ایرنا، فرمان سلمان‌زاده رئیس هیات بوکس استان البرز اظهار کرد: حاتمی یکی از بوکسورهای موفق استان در رده سنی جوانان بود که پیش از حادثه زیر نظر هیات نظرآباد و البرز برای حضور در رقابت‌های مناطق آماده می‌شد.

وی گفت: این ورزشکار قرار بود روز گذشته در تمرین خود در نظرآباد حضور یابد، اما غیبت او موجب پیگیری موضوع از سوی مربی و رئیس هیات بوکس نظرآباد شد.

سلمان‌زاده افزود: سرانجام در یکی از باغ‌های نظر‌آباد جسد حاتمی پیدا شد.

وی ادامه داد: تحقیقات در زمینه علت مرگ این ورزشکار ادامه دارد.

سلمان‌زاده گفت: حاتمی در انجام تمرین‌ها حضور شادابی داشت و علائمی از افسردگی و درگیری فکری در او وجود نداشت. امیرحسین حاتمی متولد 1375 بود و در وزن 49 کیلوگرم مبارزه می‌کرد.

قاتل افغان در نزدیکی محل جنایت به دام افتاد

کارگر افغان که پس از قتل زن تنها با سرقت 200هزار تومان متواری شده بود، هنگامی که در نزدیکی محل جنایت تردد می‌کرد، دستگیر شد.

به گزارش پلیس آگاهی تهران، سوم آبان امسال مأموران کلانتری 121 سلیمانیه در شرق تهران از قتل زنی پنجاه و هفت ساله در خانه‌ای ویلایی در خیابان نبرد شمالی اطلاع یافتند.

با حضور مأموران در محل و تحقیقات مقدماتی مشخص شد همسر این زن با مراجعه به خانه متوجه شده کلید پشت در خانه است و نمی تواند وارد ساختمان شود. در ادامه و با کمک همسایگان اقدام به باز کردن در خانه کرده که پس از ورود، با جسد همسرش روبه‌رو می شود.

با حضور مأموران کلانتری و کشف جسد، موضوع به پلیس آگاهی اعلام شد و با حضور تیم بررسی صحنه جرم اداره دهم و عوامل تشخیص هویت پلیس آگاهی، علت مرگ خفگی ناشی از انسداد شریان تنفسی اعلام شد. با تشکیل پرونده مقدماتی با موضوع قتل عمد و به دستور بازپرس شعبه دوم دادسرای امور جنایی تهران، پرونده برای رسیدگی در اختیار اداره دهم ویژه قتل پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفت. با بررسی های انجام شده در صحنه جنایت، کارآگاهان اداره دهم اطمینان پیدا کردند قاتل یا قاتلان از آشنایان مقتول هستند که بدون هیچ‌گونه تخریب یا مقاومتی از سوی مقتول وارد خانه شده و مرتکب جنایت شده‌اند. همچنین در بررسی های بعدی و با توجه به اظهارات همسر مقتول، کارآگاهان در جریان سرقت 200 هزار تومان از داخل خانه قرار گرفتند. با اطلاعات به دست آمده و در ادامه تحقیقات از اعضای خانواده، کارآگاهان اطلاع پیدا کردند یک روز در هفته، جوانی به عنوان نظافتچی به منزل آنها می‌آید.

با شناسایی هویت این کارگر نظافتچی و شناسایی محل زندگی وی به عنوان نگهبان یک ساختمان در حال ساخت در منطقه نبرد، کارآگاهان با مراجعه به این ساختمان اطلاع پیدا کردند این شخص به نام فضل‌الله بیست و سه ساله از زمان وقوع جنایت با مراجعه به پیمانکار ساختمانی تسویه حساب کرده و از آن محل رفته است. با توجه به دلایل و مدارک به دست آمده، کارآگاهان اداره دهم با انجام تحقیقات پلیسی موفق به شناسایی محل تردد فضل الله در خیابان نبرد و در نزدیکی محل جنایت شده و بیست و چهارم آبان او را دستگیر کردند و به اداره دهم انتقال دادند.

در حالی که متهم پس از دستگیری و انتقال به اداره دهم منکر هرگونه ارتکاب جنایت شده بود، اما با توجه به دلایل و مدارک به دست آمده، سرانجام دیروز لب به اعتراف گشود و به ارتکاب جنایت اعتراف کرد.

متهم در اعترافات خود به کارآگاهان گفت: زمانی که در خانه در حال انجام کارهای مربوط به نظافت ساختمان بودم، بر سر افزایش میزان حقوق دریافتی با مقتول شروع به صحبت کردم که پس از دقایقی و در حالی‌ که همسر مقتول در آن لحظه در خانه حضور نداشت، این موضوع باعث بالا گرفتن اختلاف و درگیری لفظی من با مقتول شد. در حالی که مقتول حاضر به افزایش حقوق من نشده بود و می‌خواست مرا از خانه بیرون کند، شالی را که روی سر وی قرار داشت به دور گردنش انداختم و آنقدر فشار دادم تا خفه شد. 

خواستگار طاقت شنیدن "نه" نداشت

رئیس پلیس فضای تولید و تبادل اطلاعات اردبیل از دستگیری پسری خبر داد که پس از شنیدن پاسخ رد دختر همسایه، اقدام به هتک حرمت وی در فضای مجازی کرده بود.

به گزارش ایسنا، سرهنگ امینی با اشاره به این خبر گفت: پیرو شکایت خانمی دانشجوست، مبنی بر این که فردی ناشناس در یکی از شبکه‌های اجتماعی اقدام به ایجاد صفحه‌ای با مشخصات وی و مطالبی کذب کرده است، ماموران تحقیقات خود را آغاز کردند.

وی افزود: در بررسی این صفحات مشخص شد متهم با درج مطالبی خلاف عفت‌ عمومی و تصاویر غیراخلاقی با عنوان شاکی موجب هتک حرمت وی شده است.

امینی با بیان این که با تحقیقات و اقدامات پلیسی، هویت متهم که از همسایه‌های سابق شاکی بود شناسایی و وی دستگیر شد، گفت: متهم پس از بازجویی‌ و مشاهده مستندات به جرم خود اعتراف کرد و گفت: به دلیل پاسخ منفی این خانم به خواستگاری و علاقه زیاد به وی، اقدام به این کار کرده است .

متهم اضافه کرد: پس از شنیدن پاسخ منفی به شدت دچار سرخوردگی شده و در اندیشه انتقام از دختر جوان بودم که در رشته پزشکی در دانشگاه تحصیل می‌کرد و سرانجام وقتی متوجه شدم او حاضر به ازدواج با من نیست، تصاویر غیراخلاقی را در اینترنت قرار دادم.

رئیس پلیس فتای اردبیل گفت: هر گونه مزاحمت در فضای مجازی و انتشار مطلب کذب و دروغین علیه دیگران در این فضا جرم تلقی شده و پلیس فتا با عاملان آن برخوردی قاطع و قانونی می‌کند.

جدال زن تنها با شرور تبهکار

مردی که برای به دام انداختن یک زن جوان در دام شیطانی‌، به زور وارد خانه‌اش در یکی از محله‌های شهریار شده بود، در جدال با این زن متواری شد و از سوی پلیس به دام افتاد. 

به گزارش جام‌جم، هفته گذشته زنی جوان با حضور در اداره پلیس آگاهی شهریار علیه مرد جوانی که به زور وارد خانه‌اش شده و درصدد بوده تا او را در دام شیطانی‌اش گرفتار کند، شکایت کرد.

شاکی به پلیس گفت: روز حادثه پس از آن که شوهرم به محل کارش رفت، به اتاق آمدم و خوابیدم. ناگهان با شنیدن سروصدا از خواب بیدار شدم و مرد غریبه‌ای را در اتاق دیدم. شوکه شده و با فریاد از او خواستم خانه را ترک کند. مرد غریبه بی‌آنکه توجهی به فریادهایم داشته باشد با چاقویی که به دست داشت، تهدیدم کرد اگر تن به نیت شیطانی‌اش ندهم، مرا خواهد کشت.

وی اضافه کرد: متهم وقتی مقاومت مرا دید به من حمله‌ور شد و با چاقو قصد جانم را داشت که با وی درگیر شدم و دستم زخمی شد. مرد شرور دوباره حمله‌ور شد و این بار می‌خواست با پارچه‌ای که همراهش بود، دست و پای مرا به صندلی ببندد و زندانی‌ام کند، اما این بار هم مقابله کردم و مرد مهاجم را به کناری انداختم که چاقو به زمین افتاد.

شاکی یادآور شد: به سختی چاقو را از روی زمین برداشتم و با تهدید از مرد مهاجم خواستم خانه‌ام را ترک کند؛ اما او حاضر به این کار نبود.

در همین موقع در حالی که چاقو در دست داشتم، به حیاط دویدم و با فریاد از همسایه‌ها کمک خواستم که متهم ترسید و فرار کرد. همسایه‌ها شرور فراری را تعقیب کردند، اما وی با سوار شدن به یک خودروی عبوری، متواری شد.

در پی این شکایت، ماموران انتظامی با حضور در محل حادثه به تحقیق از همسایه‌ها پرداختند و معلوم شد، گفته‌های شاکی صحت دارد و آنها درصدد دستگیری متهم شرور بودند، اما موفق نشده و فقط توانسته‌اند، زن جوان را نجات دهند. ماموران با اطلاعات به دست آمده از شاهدان حادثه، جستجو برای دستگیری متهم فراری را آغاز کردند تا این ‌که دو روز پیش متهم فراری را هنگام پرسه زدن در یکی از محله‌های شهریار شناسایی و دستگیر کردند. متهم با انتقال به پلیس آگاهی در حالی که عنوان می‌‌کرد بیگناه است در مواجهه حضوری با شاکی و شاهدان حادثه به جرم خود اعتراف کرد.

اعتراف متهم

متهم که یکی از اراذل و اوباش شهریار است، در ارتباط با انگیزه‌اش به پلیس گفته بود، چندی پیش به طور اتفاقی زن جوان ـ شاکی ـ را در خیابان دیده و به گمان این ‌که وی مجرد است، درصدد بوده با سد کردن راه این زن، با وی ارتباط برقرار کند، اما موفق به این کار نشده تا این‌ که تصمیم گرفته با تعقیب وی، خانه‌اش را شناسایی کند.

در ادامه معلوم شد، متهم چند هفته‌ای رفت و آمد زن جوان را تحت‌نظر داشته است و روز حادثه، از دیوار حیاط وارد خانه شده و درصدد بوده زن جوان را با خود از آن خانه ببرد و مورد آزار و اذیت قرار دهد که در جدال با این زن ناموفق بوده و هنگامی که همسایه‌ها برای کمک به شاکی اقدام می‌کنند، متهم گریخته است.

بنابراین گزارش، متهم با قرار قانونی روانه زندان شد. تحقیقات تکمیلی از وی ادامه دارد.

دستگیری گردانندگان سایت همسریابی با 20هزار عضو

رئیس پلیس فضای تولید و تبادل اطلاعات سمنان از دستگیری مدیران سایت همسریابی در سمنان که با جانمایی آرم پلیس فتا در سایت خود اقدام به کلاهبرداری از جوانان می‌کردند، خبر داد.

به گزارش ایسنا، سرهنگ میراحمدی درباره این خبر گفت: در راستای وظایف این یگان و در جهت کاهش جرایم و تخلفات در فضای مجازی، کارشناسان هنگام رصد سایت‌ها و صفحات اینترنتی، سایتی را به عنوان همسریابی شناسایی و تحقیقات خود برای شناسایی مدیران آن را آغاز کردند. وی افزود: در این ارتباط تحقیقات ادامه یافت و با اقدامات پلیسی و تخصصی، هویت دو متهم که با همکاری یکدیگر این سایت را مدیریت می‌کردند، شناسایی و دستگیر شدند. 

میراحمدی با بیان این‌که متهمان با استفاده از آرم پلیس‌فتا در صفحه اصلی سایت اقدامات خود را قانونی جلوه داده و جعل عنوان کرده بودند، ادامه داد: متهمان پس از بازجویی‌ها و مشاهده مستندات به جرم خود اعتراف کردند و در بررسی‌های بعدی مشخص شد آنها ظرف مدت 40 روز حدود 20 هزار نفر عضو گرفته و با این روش درآمد زیادی‌را کسب کرده‌اند. رئیس پلیس فتای سمنان گفت: فضای مجازی، فضایی است که براحتی می‌شود در آن تغییر هویت داد. بنابراین کاربران بخصوص جوانان هوشیار باشند که بیشتر افراد با عضویت در این‌گونه سایت‌ها و دادن اطلاعات شخصی خود به افراد ناشناس و پرداخت مبالغ بالا دچار مشکلاتی غیرقابل بازگشت شده‌اند.

تلفن‌ اشتباهی به جنایت ختم شد!

تلفن اشتباهی زنی به مرد غریبه آغاز رابطه ای شیطانی شد. رابطه ای که با قتل مرد بیگناه و صدور حکم اعدام و زندان برای زن و مرد خیانتکار پایان یافت.

به گزارش مهر، مرداد سال گذشته ماموران پلیس آگاهی شیراز مرداد سال گذشته در جریان تیراندازی به سوی مردی در این شهر قرار گرفتند. تیم پلیسی پس از حضور در بیمارستان متوجه شدند مرد جوان به نام امیر در حال رفتن به خانه بود که از سوی فردی ناشناس هدف گلوله قرار گرفته بود. با تلاش پزشکان امیر از مرگ نجات یافت.

در حالیکه تحقیقات در این زمینه ادامه داشت، یک هفته بعد از این ماجرا کارآگاهان در جریان قتل مردی در خانه اش قرار گرفتند. تیم جنایی پس از حضور در محل دریافتند، مقتول همان مردی است که چندی قبل هدف گلوله قرار گرفته بود. عامل جنایت این بار نیمه های شب وارد خانه شده و او را در خواب با شلیک گلوله به قتل رسانده و از محل فرار کرده بود.

همسر مقتول که شوکه شده بود در جریان تحقیقات به ماموران گفت: پس از مرخص کردن همسرم از بیمارستان او را به خانه آوردیم. شب حادثه حدود ساعت 12 با صدای شلیک گلوله از خواب بیدار شدم. مرد نقابداری را بالای سر خود دیدم که یک اسلحه در دست داشت. او سریع از خانه گریخت. وقتی چراغ را روشن کردم متوجه قتل شوهرم شدم.

پس از تحقیقات مقدماتی جسد به پزشکی قانونی منتقل شد و ماموران در برابر پرونده قتلی با انگیزه انتقامجویی قرار گرفتند.

کارآگاهان که متوجه تناقض گویی های همسر مقتول به نام لیلا شده بودند، تحقیقات را بر روی او متمرکز کرده و دریافتند او با مردی به نام حبیب ارتباط پنهانی دارد با کشف این سرنخ لیلا دستگیر و به اداره آگاهی منتقل شد.

او در بازجویی های اولیه منکر ارتباط با حبیب شد اما در ادامه لب به اعتراف گشود و گفت: شش ماه قبل در آموزشگاه با زنی آشنا شده و یک روز دفترم را به او دادم تا از آن یادداشت بردارد. دو روز بعد برای گرفتن دفترم با آن زن تماس گرفتم که مردی به تلفن پاسخ داد.

به تصور اینکه همسر دوستم است برای گرفتن دفتر با او قرار گذاشتم. در محل قرار متوجه شدم که آن روز شماره را اشتباه گرفته ام و آن مرد همسر دوستم نیست. مرد جوان که حبیب نام داشت از آن روز با تلفن و پیامک با من در ارتباط بود و بعد از مدتی به هم علاقه مند شدیم.

هر دوی ما متاهل بودیم و با وجود علاقه ای که بهم داشتیم نمی توانستیم با یکدیگر ازدواج کنیم. یک روز حبیب از من خواست از شوهرم طلاق بگیرم و با او ازدواج کنم اما شوهرم حاضر به طلاق دادنم نبود. حبیب همیشه می گفت این سد را از سر راه زندگیمون بر می دارد. وقتی شوهرم کشته شد تازه متوجه حرفش شدم.

با این اعترافات حبیب دستگیر شد که پس از انتقال به اداره آگاهی شیراز در بازجویی ها به قتل اعتراف کرد.

با تکمیل تحقیقات پرونده با صدور کیفرخواست به شعبه دوم دادگاه کیفری استان فارس فرستاده شد. در جلسه دادگاه که به ریاست قاضی عرفانی زاده برگزار شد نماینده دادستان با تشریح کیفرخواست گفت: در این پرونده حبیب متهم به مباشرت در قتل عمدی امیر و لیلا متهم به معاونت در قتل هستند.

با توجه به تحقیقات صورت گرفته در دادسرا ارتکاب قتل از سوی متهمان محرز بوده و برای آنها تقاضای مجازات قانونی دارم. در ادامه اولیای دم مقتول با حضور در جایگاه خواستار قصاص عامل جنایت شدند.

حبیب وقتی در جایگاه قرار گرفت با قبول اتهاماتش گفت: من به لیلا علاقه مند بودم و می خواستم با او ازدواج کنم. ابتدا در مسیر امیر کمین کردم و او را با گلوله زدم که جان سالم به در برد. بعد هم با کمک لیلا او را در خانه کشتم. شب حادثه لیلا در خانه را برایم باز کرد.

سپس لیلا در جایگاه قرار گرفت و گفت: من از ماجرای قتل بی خبر هستم و نمی دانستم حبیب می خواهد شوهرم را بکشد.

پس از آخرین دفاعیات متهمان و وکلای آنها قاضی عرفانی زاده همراه چهار قاضی مستشار دادگاه - فارسی، رستگاری، مظفر و سجادی نژاد - وارد شور شده و حبیب را به قصاص محکوم کردند. لیلا نیز به اتهام معاونت در قتل به زندان محکوم شد.