پدیده

مجله اینترنتی

پدیده

مجله اینترنتی

تماشاگران؛ از آلمان تا ایران!

تشویق بی امان تیم ملی آلمان از سوی تماشاگران این تیم در بازی با ایتالیا، بویژه زمانی که آلمان ها دو بر صفر از حریف خود عقب بودند، بار دیگر خیلی ها را به یاد تماشاگران ایرانی انداخت که به قصد دشنام گویی و عقده گشایی به ورزشگاهها می آیند و به جای روحیه دادن به تیم خودشان در لحظات بحرانی، در انتظار لغزش بازیکنان و مربیان تیم خودی و حریف هستند تا همه را یکجا به دشنه دشنام بنوازند!

جواد خیابانی هم در حین گزارش بازی به این نکته اشاره کرد که رفتار تماشاگران آلمانی می تواند درسی از "فرهنگ تماشاگر" در بر داشته باشد.




ادامه مطلب ...

۱۲ شغل برتر حوزه IT و مهندسی در سال 2012


career cast یک شرکت کاریابی بزرگ است که اخیرا لیستی از بهترین مشاغل حوزه فناوری اطلاعات (IT) و مهندسی را منتشر نموده است. جالب است بدانید مهندسی نرم افزار در صدر لیست بهترین مشاغل حوزه فناوری و مهندسی قرار دارد. سایر مشاغل مهندسی نیز در این جدول حضور دارند ولی حرفه‌های حوزه IT تقریبا در بخش بالای جدول تجمع کرده‌اند. CareerCast رتبه بندی‌اش را بر مبنای محیط کار، میزان تقاضای استخدام کنونی، میانگین پاداش، میزان استرس، چشم انداز بلند مدت کار و مقدار کار فیزیکی لازم برای شغل تنظیم می‌کند. اگر مشتاقید میزان حقوق و سایر مشاغل برتر مهندسی در این جدول را مشاهده نمایید، سری به ادامه مطلب بزنید.


ادامه مطلب ...

هنوز قیمت بنزین قطعی نشده است?!


به نقل از باشگاه خبرنگاران ، محمدرضا فرزین دبیر ستاد هدفمندی یارانه ها گفت: هنوز قیمت قطعی برای افزایش بهاء بنزین تعیین نشده است.

وی تصریح کرد: تصمیم گیری ها و رایزنی ها در خصوص تعیین نهایی قیمت بنزین همچنان ادامه دارد و در این مورد هنوز سناریوهای متفاوت مطرح است.

وی در ادامه با بیان اینکه در طرح هدفمندی یارانه ها به همه بخش ها توجه شده است، اظهار داشت: افزایش قیمت حامل های انرژی و در راس آن قیمت بنزین منوط به توافق نهایی بین دولت و مجلس که تاکنون مذاکرات خوبی در این رابطه انجام شده است.

دبیر ستاد هدفمندی یارانه ها افزود: برنامه دولت در خصوص اجرای فاز دوم هدفمندی یارانه ها اجرای درست فاز دوم و در کنار آن افزایش بیشتر نظارت ها بر جلوگیری از افزایش بی رویه قیمت ها است.

وی با تاکید مجدد بر این نکته که افزایش قیمت نان در روزهای اخیر به هیچ عنوان به معنی آغاز فاز دوم هدفمندی یارانه ها نیست، اظهار داشت: گرانی های اخیر به ویژه در مورد نان به معنی اجرای فاز دوم هدفمندی یارانه ها نیست اگر دولت اقدام به باز کردن برداشت 28 هزار تومان ما به التفاوت یارانه نقدی فاز اول و فاز دوم هدفمندی یارانه ها کرده برای جبران افزایش هزینه نان مصرفی خانوارها کرده است این به معنی آغاز اجرای فاز دوم هدفمندی یارانه ها نیست.

پدر دوبله‌ی ایران درگذشت

مراسم تشییع این هنرمند پنج‌شنبه (هشتم تیرماه) ساعت 9:30 از مقابل تالار وحدت برگزار می‌شود.



به گزارش ایسنا، علی کسمایی که در بیست‌وهشتمین جشنواره‌ی فیلم فجر مورد تقدیر قرار گرفت، متولد 1294 و فارغ‌التحصیل رشته‌ی اقتصاد از دانشگاه تهران است. او از سال 1329 فعالیتش را در زمینه‌ی دوبله آغاز کرد و برای نخستین‌بار در سال 1333 به‌عنوان سرپرست گویندگان فیلم «شاهزاده‌ی روباهان» را دوبله کرد.


او که به‌عنوان «پدر دوبله ایران» معروف است، سرپرستی دوبلاژ «شازده احتجاب»، «شطرنج باد»، «ملکوت»، «هجرت»،‌ «پرواز در شب»، «هزاردستان»، «سربداران»، «آخرین پرواز»، «این خانه دور است»، «سال‌های جوانی»، «اتاق یک»، «حکایت آن مرد خوشبخت»، «کمیته‌ی مجازات» و «هور در آتش» و فیلم‌های خارجی «دکتر ژیواگو»، «بانوی زیبای من»، «آوای موسیقی» و «هملت» را در کارنامه‌ی هنری‌اش ثبت کرده است.


به شواهد و تاریخ، بسیاری از مدیران دوبلاژ و گویندگان مطرح که هم‌اکنون مشغول کار هستند، از شاگردان این هنرمند پیش‌کسوت محسوب می‌شوند، چنان‌که ابوالحسن تهامی‌نژاد ـ از دوبلوران پیش‌کسوت ـ درباره‌ی کسمایی به ایسنا گفته بود: «کسمایی استاد همه‌ی ماست و ما دوبله را با ایشان شروع کردیم. آقای کسمایی در همه‌ی ما تأثیر داشته و فیلم‌های خیلی خوبی را دوبله کرده است، که به‌خوبی آن‌ها را می‌فهمیده و می‌دانسته چه کاری باید انجام دهد.» 

داستان آموزنده از شیوانا “تحمل درد عشق”

روزی شیوانا پیر معرفت یکی از شاگردانش را دید

که زانوی غم بغل گرفته و گوشه ای غمگین نشسته است.

شیوانا نزد او رفت و جویای حالش شد…

شاگرد لب به سخن گشود و از بیوفایی یار صحبت کرد

و اینکه دختر مورد علاقه اش به او جواب منفی داده

و پیشنهاد ازدواج دیگری را پذیرفته است !

شاگرد گفت که سالهای متمادی عشق دختر را در قلب خودحفظ کرده بود

و بارفتن دختر به خانه مرد دیگر او احساس می کند

باید برای همیشه باعشقش خداحافظی کند.

شیوانا با تبسم گفت :

اما عشق تو به دخترک چه ربطی به دخترک دارد!؟

شاگرد با حیرت گفت:

ولی اگر او نبود این عشق و شور و هیجان هم در وجود من نبود!؟

شیوانا با لبخند گفت:

چه کسی چنین گفته است؟! تو اهل دل و عشق ورزیدن هستی

و به همین دلیل آتش عشق و شوریدگی دل تو را هدف قرار داده است.

این ربطی به دخترک ندارد. هرکس دیگر هم جای دختر بود

تو این آتش عشق را به سمت او می فرستادی.

بگذار دخترک برود! این عشق را به سوی دختر دیگری بفرست.

مهم این است که شعله این عشق را در دلت خاموش نکنی .

معشوق فرقی نمی کند چه کسی باشد!

دخترک اگررفت با رفتنش پیغام داد که لیاقت این آتش ارزشمند را ندارد.

چه بهتر!

بگذار او برود تا صاحب واقعی این شور و هیجان

فرصت جلوه گری و ظهور پیدا کند! به همین سادگی!

کمک به رقباء........

یکی از کشاورزان منطقه ای، همیشه در مسابقه‌ها، جایزه بهترین غله را به ‌دست می‌آورد و به ‌عنوان کشاورز نمونه شناخته شده بود. رقبا و همکارانش، علاقه‌مند شدند راز موفقیتش را بدانند. به همین دلیل، او را زیر نظر گرفتند و مراقب کارهایش بودند. پس از مدتی جستجو، سرانجام با نکته‌ عجیب و جالبی روبرو شدند....

این کشاورز پس از هر نوبت کِشت، بهترین بذرهایش را به همسایگانش می‌داد و آنان را از این نظر تأمین می‌کرد. بنابراین، همسایگان او می‌بایست برنده‌ مسابقه‌ها می‌شدند نه خود او!

کنجکاویشان بیش‌تر شد و کوشش علاقه‌مندان به کشف این موضوع که با تعجب و تحیر نیز آمیخته شده بود، به جایی نرسید. سرانجام، تصمیم گرفتند ماجرا را از خود او بپرسند و پرده از این راز عجیب بردارند.

کشاورز هوشیار و دانا، در پاسخ به پرسش همکارانش گفت: چون جریان باد، ذرات بارورکننده غلات را از یک مزرعه به مزرعه‌ دیگر می‌برد، من بهترین بذرهایم را به همسایگان می‌دادم تا باد، ذرات بارورکننده نامرغوب را از مزرعه‌های آنان به زمین من نیاورد و کیفیت محصول‌های مرا خراب نکند!

 

داستانی خواندنی.........

ارزشمندترین چیزهای زندگی معمولا دیده نمی شوند ویا لمس نمی گردند، بلکه در دل حس می شوند . پس از 21 سال زندگی مشترک همسرم از من خواست که با کس دیگری برای شام و سینما بیرون بروم. زنم گفت که مرا دوست دارد ولی مطمئن است که این زن هم مرا دوست دارد و از بیرون رفتن با من لذت خواهد برد. آن زن مادرم بود که 19 سال پیش از این بیوه شده بود ولی مشغله های زندگی و داشتن 3 بچه باعث شده بود که من فقط در موارد اتفاقی ونامنظم به او سر بزنم . آن شب به او زنگ زدم تا برای سینما و شام بیرون برویم . مادرم با نگرانی پرسید که مگر چه شده؟ او از آن دسته افرادی بود که یک تماس تلفنی شبانه و یا یک دعوت غیر منتظره را نشانه یک خبر بد میدانست . به او گفتم: به نظرم رسید بسیار دلپذیر خواهد بود که اگر ما دو امشب را با هم باشیم. او پس از کمی تامل گفت که او نیز از این ایده لذت خواهد برد . آن جمعه پس از کار وقتی برای بردنش می رفتم کمی عصبی بودم. وقتی رسیدم دیدم که او هم کمی عصبی بود کتش را پوشیده بود و جلوی درب ایستاده بود، لباسی را پوشیده بود که در آخرین جشن سالگرد ازدواجش پوشیده بود. با چهره ای روشن هم چون فرشتگان به من لبخند زد . وقتی سوار ماشین می شد گفت که به دوستانش گفته امشب با پسرم برای گردش بیرون می روم و آنها خیلی تحت تاثیر قرار گرفته اند. ما به رستورانی رفتیم که هر چند لوکس نبود ولی بسیار راحت و دنج بود . دستم را چنان گرفته بود که گوئی همسر رئیس جمهور بود. پس از اینکه نشستیم به خواندن منوی رستوران مشغول شدم. هنگام خواندن از بالای منو نگاهی به چهره مادرم انداختم و دیدم با لبخندی حاکی از یاد آوری خاطرات گذشته به من می نگرد، و به من گفت یادش می آید که وقتی من کوچک بودم و با هم به رستوران می رفتیم او بود که منوی رستوران را می خواند. من هم در پاسخ گفتم که حالا وقتش رسده که تو استراحت کنی و بگذاری که من این لطف را در حق تو بکنم . هنگام صرف شام مکالمه قابل قبولی داشتیم، هیچ چیز غیر عادی بین ما رد و بدل نشد بلکه صحبت ها پیرامون وقایع جاری بود و آن قدرحرف زدیم که سینما را از دست دادیم . وقتی او را به خانه رساندم گفت که باز هم با من بیرون خواهد رفت به شرط اینکه او مرا دعوت کند و من هم قبول کردم . وقتی به خانه برگشتم همسرم از من پرسید که آیا شام بیرون با مادرم خوش گذشت؟ من هم در جواب گفتم خیلی بیشتر از آنچه که می توانستم تصور کنم . چند روز بعد مادرم در اثر یک حمله قلبی شدید درگذشت و همه چیز بسیار سریع تر از آن واقع شد که بتوانم کاری کنم . کمی بعد پاکتی حاوی کپی رسیدی از رستورانی که با مادرم در آن شب در آنجا غذا خوردیم به دستم رسید . یادداشتی هم بدین مضمون بدان الصاق شده بود: نمیدانم که آیا در آنجا خواهم بود یا نه ولی هزینه را برای 2 نفر پرداخت کرده ام یکی برای تو و یکی برای همسرت. و تو هرگز نخواهی فهمید که آن شب برای من چه مفهومی داشته است، دوستت دارم پسرم . در آن هنگام بود که دریافتم چقدر اهمیت دارد که به موقع به عزیزانمان بگوئیم که دوستشان داریم و زمانی که شایسته آنهاست به آنها اختصاص دهیم. هیچ چیز در زندگی مهمتر از خدا و خانواده نیست . زمانی که شایسته عزیزانتان است به آنها اختصاص دهید زیرا هرگز نمیتوان این امور را به وقت دیگری واگذار نمود.

یادمان باشد اگر شاخه گلی را چیدیم وقت پر پر شدنش سوز و نوایی نکنیم...

 

یادمان باشد سر سجاده عشق جز برای دل محبوب دعایی نکنیم...

 

یادمان باشد از امروز خطایی نکنیم گرچه در خود شکستیم صدایی نکنیم...

 

یادمان باشد اگر خاطرمان تنها ماند طلب عشق ز هر بی سر و پایی نکنیم.

هدف مندی حامل های انرژی

بفرما قبض گاز ... 

  

یاد...


گرم یاد آوری یا نه،


من از یادت نمی‌کاهم


تو را من چشم در راهم...


- نیما یوشیج