پدیده

مجله اینترنتی

پدیده

مجله اینترنتی

کشفی که محققان را شگفت‌زده کرد: جنگل 298 میلیون ساله در زیر معدن


کشف یک جنگل باستانی متعلق به 298 میلیون سال قبل در زیر معدن ذغال سنگ در منطقه وودای مغولستان داخلی، محققان را شگفت‌زده کرد.


ادامه مطلب ...

دختری که احمدی نژاد را به وجد آورد!


مهر: یکی از ۴ دختر خردسالی که دیشب در اختتامیه جشنواره شعر فجر با چیره‌دستی تمام با همدیگر مشاعره کردند و احمدی‌نژاد را هم به وجد آوردند، دختری بود به نام رها معتمدی که صورت گِردش را با یک روسری سبز و گُل گُلی مزین کرده بود و به طرزی عجیب چهره زنده‌یاد پروین اعتصامی را برای حاضران تداعی می‌کرد!

ادامه مطلب ...

زورگیران، استاد دانشگاه را تا یک‌قدمی مرگ بردند


شرق: دو سارق زورگیر که با حمله به یک استاد دانشگاه او را تا یک‌قدمی مرگ پیش برده بودند بعد از حدود هشت ماه دستگیر شدند. به گزارش خبرنگار ما فردی روز 21 خرداد امسال با مراجعه به کلانتری ونک به ماموران گفت: «برادرم که دانشجوی مقطع دکترا و همچنین استاد دانشگاه است، 

ادامه مطلب ...

عجیب‌ترین موزه‌ آسیا؛


موزه مرگ در شهر بانکوک تایلند تنها موزه در جهان به شمار می‌رود که آثار نمایشی آن را اعضا واقعی بدن انسان تشکیل می‌دهد.
اسکلتی از موسس این موزه با جمجمه‌ خندان وی در ابتدای این موزه، به گرمی از بازدیدکنندگان استقبال می‌کند.
مغزهای خون‌آلود، پاها و دست‌های مثله شده، ریه‌هایی که با خنجرهای تیز بریده شده‌اند و جمجمه‌هایی که به وسیله تیر حفره‌ای در آن‌ها ایجاد شده و انحای گلوله‌ در آن‌ها به خوبی نمایان است،‌ دیگر اشیای این موزه را تشکیل می‌دهند. این آثار که همچون اشیای یک موزه هنری معمولی در این موزه قرار داده شده‌اند، وحشتناک‌ترین روش برای معرفی دنیای مردگان را برای انسان‌ها به تصویر می‌کشد.
گفتنی است در این موزه که یکی از جذاب‌ترین اماکن بانکوک محسوب می‌شود، جسد مومیایی‌شده یکی از ترسناک‌ترین قاتلان دهه 50 تایلند به نمایش درآمده است.


بیماری عجیب دختری که داخل بدن انسان را می‌بیند!


یک دختر روس ادعا می‌کند با اشعه‌ای که در چشمانش وجود دارد به راحتی می‌تواند اعضای داخلی بدن انسان‌ها را ببیند و گاهی بهتر از خود پژشکان بیماران را تشخیص دهد. 

«ناتاشا» در سال 1987 به دنیا آمده و هم‌اکنون در مرکز بیماری‌های خاص بیمارستان مسکو مشغول کار است.

او در برابر نگاه‌های ده‌ها پزشک متخصص و دانشمند ماهر که برای مشاهد توانایی او به روسیه رفته بودند، گفت:‌«کنار مادرم در خانه نشسته بودم که ناگهان فهمیدم چشمانم جور دیگری می‌بیند. در کمال حیرت متوجه شدم می‌توانم اعضای داخلی بدن مادرم را ببینم. بعد هم بلافاصله به او گفتم که اعضای بدنش در چه حالتی هستند و چطور کار می‌کنند. از آن به بعد دیگر چشم‌های من به حالت عادی بدن‌ انسان‌ها را نمی‌بیند، چون می‌توانم برای چند ثانیه اندام‌های درونی بدن آنها را به صورت رنگی ببینم و حتی وضعیت آنها را تحلیل کنم. من خودم نام این نوع نگاهی که دارم، دید پزشکی گذاشته‌‌ام.» ناتاشا دمکینا در سال2003 به لندن دعوت شد و در پی آن به نیویورک و توکیو هم سفر کرد. 

برای اثبات درستی گفته‌های ناتاشا، جمعی از پزشکان روسیه تصمیم گرفتند آزمایش‌هایی روی او انجام دهند. آنها از این دختر خواستند تا هرچه در معده یکی از پزشکان حاضر می‌بیند، روی کاغذ نقاشی کند. چیزهایی که ناتاشا در این آزمایش می‌کشید و ادعاهایی که می‌کرد، بسیار حیرت‌آور بود. او در نقاشی جای زخم معده دکتر را به‌خوبی نشان داده بود و در جواب پزشکی که اصرار داشت یکی از افراد حاضر به مبتلا به سرطان معده است، پاسخ داد که فقط چیزی شبیه یک کیست را در معده او مشاهده می‌کند. البته همیشه هم تشخیص‌های این دختر نوجوان درست از آب در نمی‌آید.

پدرشوهر اسیدپاش به قصاص چشم محکوم شد


وکیل مدافع معصومه عطایی از صدور حکم قصاص برای عامل اسیدپاشی به موکلش خبر داد. این دومین حکم قصاص چشم در پرونده‌های اسیدپاشی در محاکم قضایی کشور است.


علیرضا مختاری در گفت‌وگو با ایسنا، در این باره گفت: براساس حکم صادره از سوی شعبه 17 دادگاه کیفری استان اصفهان حسینعلی ـ هـ. متهم این پرونده به قصاص چشم محکوم شده است و موکل برای اجرای این حکم باید نصف دیه چشمان متهم را پرداخت کند. وی افزود: متهم پرونده نیز به پرداخت یک‌دوم از 72 درصد دیه کامل بابت ارش سوختگی صورت، اندام‌های فوقانی، قفسه صدری، نقص زیبایی و تخریب صورت و تحمل 5 سال حبس تعزیری محکوم شده است.



مختاری تصریح کرد: این رای به مدت 20 روز در دیوان‌عالی کشور قابل اعتراض است و در صورت عدم اعتراض، قطعی خواهد شد. جلسه محاکمه پدرشوهر سابق معصومه عطایی که شهریور سال گذشته به صورت عروسش اسید پاشید، سه‌شنبه 11 بهمن در شعبه 17 دادگاه کیفری استان اصفهان برگزار شد. متهم پرونده پس از جدایی پسرش از همسر خود روز 11 شهریور 89 در شهرستان شهرضای اصفهان به صورت عروس سابقش معصومه عطایی اسید پاشیده بود. پیش از این در پرونده اسیدپاشی روی صورت آمنه بهرامی، مجید موحد متهم پرونده به قصاص چشم محکوم شده بود که با بخشش آمنه، اجرای قصاص منتفی شد.


دزد‌ها، لباس‌های پیرمرد را در سرما از تنش درآوردند


دزدهای مسلح پس از سرقت احشام پیرمرد 74 ساله، لباس‌های او را از تنش درآورده و در سوز سرما پیکر نیمه جان او را در بیابان رها و فرار کردند.


سرهنگ حسین‌زاده، رئیس پلیس آگاهی استان اصفهان با اعلام این خبر گفت: در پی چند فقره سرقت احشام در شهرستان‌های مختلف استان، موضوع در دستورکار کارآگاهان اداره عملیات ویژه پلیس آگاهی قرار گرفت.


وی افزود: ماموران در جستجوی سارقان بودند که اطلاع یافتند آنان پس از سرقت چند رأس احشام پیرمرد 74 ساله، وی را مورد ضرب و جرح قرار داده و برای این که مالباخته موضوع را به پلیس خبر ندهد، لباس‌هایش را از تنش درآورده و با تهدید سلاح، او را مجبور به پیاده‌روی 17 کیلومتری در سرمای شدید بیابان‌های اطراف کرده‌اند. سپس، پیکر نیمه جان او را در یکی از شهرستان‌های استان رها ساخته‌اند.


رئیس پلیس آگاهی استان اصفهان تصریح کرد: 24 ساعت پس از این حادثه، تیم‌های ویژه‌ای از کارآگاهان در ادامه تحقیقات، سرنخ‌های مهمی از سارقان به دست ‌آوردند که منجر به شناسایی و دستگیری اعضای باند 6 نفره سارقان مسلح احشام شد. حسین‌زاده خاطرنشان کرد: اعضای این باند، غیربومی و اهل یکی از استان‌های مجاور هستند که مدتی در استان به سرقت احشام مشغول بوده و تا زمان دستگیری بیش از 833 رأس دام به ارزش تقریبی 2 میلیارد و 200 میلیون ریال را به سرقت برده و در استان‌های دیگر به فروش رسانده بودند.


وی با بیان این‌که اعضای این باند همگی دارای سابقه و از مجرمان حرفه‌ای هستند، یادآور شد: از این افراد یک قبضه سلاح کمری و یک قبضه سلاح شکاری غیرمجاز همراه مهماتش کشف و یک دستگاه خودروی سواری و یک دستگاه کامیون حمل دام متعلق به آنها نیز توقیف شده است.


وی گفت: اعضای این باند تاکنون به 16 فقره سرقت مسلحانه احشام روستاییان اعتراف کرده و از سوی مالباختگان شناسایی شده‌اند.


حسادت پسر 14 ساله، قتلی را رقم زد


آفتاب: صبح پنجم بهمن ماه سال جاری از طریق مرکز فوریت های پلیسی 110 خبری مبنی بر مرگ مشکوک یک دختر بچه در یکی از بیمارستان ها به یکی از کلانتری های شهر اصفهان اطلاع داده شد. برابر اعلام مسئولان بیمارستان دختر بچه فوت شده تنها 9 سال داشته که بر اثر برخورد جسم سخت در حالت بیهوشی به بیمارستان منتقل و علی رغم تلاش پزشکان فوت کرده است. 

تناقض در رفتار مادر 

زنی به همراه پسر 14 ساله اش معصومه را به بیمارستان آورده بود، خود را مادر او معرفی کرده بود. عدم بی تابی و بی قراری زن در مرگ دختر بچه ماموران را دچار شک و تردید کرد و در بررسی های دقیق تر مشخص شد او مادر واقعی معصومه نیست. مهری، وقتی با مدارک مستند پلیس مواجه شد به ناچار لب به اعتراف باز کرد و گفت: مادر معصومه شش ماه پیش به جرم خرید و فروش مواد مخدر به زندان افتاد و پدرش هم که اعتیاد شدید به مواد دارد و نمی توانست از بچه ها نگهداری کند او را به همراه خواهر کوچکترش فاطمه به ما سپرد. من چون خودم یک پسر 14 ساله دارم اولش راضی به این کار نبودم اما شوهرم مرا قانع کرد و از هر دوی آنها مانند فرزندخودم مراقبت می کردم. 

شف قتل 

با روشن شدن این موضوع ماموران به سراغ فاطمه خواهر پنج ساله معصومه رفتند تا از او درباره رفتار های خانواده ای که از آنها نگهداری می کردند سوال کنند. فاطمه که تازه از مرگ خواهرش مطلع شده بود پرده از راز قتل او برداشت و به ماموران گفت: از روزی که وارد این خانه شدیم مدام مورد آزار و اذیت مادر جدید و پسر 14 ساله اش احمد قرار گرفتیم. اگر خواهرم معصومه در کارهای خانه مثل پهن کردن سفره و نظافت کمک نمی کرد ، احمد او را به باد کتک می گرفت و مادرش هم چیزی نمی گفت و حتی او را تشویق به این کارها می کرد. 
اعتراف به قتل 

با اظهارات خواهر مقتول، ماموران تحقیقات دوباره خود را از احمد پسر 14 ساله خانواده آغاز کردند که این بار او در واحد مشاوره و مددکاری کلانتری در حالی که اشک از گونه هایش جاری می شد به قتل معصومه اعتراف کرد و عنوان داشت: از روزی که این دوخواهر وارد زندگی ما شدند من به آنها حسادت ورزیدم و سعی می کردم شرایطی را فراهم کنم تا زندگی در خانه ما به آنها خوش نگذرد و دلبسته به ما نشوند. به همین خاطر از هر فرصتی استفاده می کردم و به هر بهانه ای آنها را به باد کتک می گرفتم و البته مادرم هم چیزی به من نمی گفت و کاری با من نداشت و حتی برخی مواقع مرا مورد تشویق هم قرار می داد، تا اینکه صبح روز حادثه وقتی معصومه به مادرم در نظافت خانه کمک نکرد او را کتک زدم و مادرم که آماده می شد برای خرید به بیرون برود به من گفت: "آنقدر بزنش تا ادب بشه!" من هم کم نگذاشتم و با چوب و شلنگ به جانش افتادم اما یک وقت دیدم معصومه روی زمین افتاد و دیگر تکان نمی خورد، دست و پایم را گم کردم، هرچقدر آب آوردم و به رویش پاشیم فایده ای نداشت، فاطمه، خواهر کوچکش که گوشه ای ایستاده بود با گریه فریاد می زد:" خوهرمو کشتیش لعنتی!" در همان لحظه مادرم وارد خانه شد و وقتی با صحنه رو برو شد شروع به گریه کرد و به من گفت: "تو چه کار کردی احمق مگه من گفتم او نو بکشیش!" مادرم سریع به اورژانس زنگ زد و بدن بی جان معصومه را به بیمارستان آوردیم اما دیگر دیر شده بود. 

با اعتراف احمد، او و مادرش به همراه پرونده جهت سیر مراحل قانونی تحویل مراجع قضایی داده شده و با قرار صادره روانه زندان شدند. 

منبع: خبرآنلاین 


کشف نوزاد ۱۵روزه از داروخانه‌ای در شمال‌غرب پایتخت


سرکلانتر دوم پلیس پیشگیری فرماندهی انتظامی تهران بزرگ از کشف یک نوزاد 15 روزه داخل داروخانه‌ای در شمال‌غربی پایتخت خبر داد.

سرهنگ علی محمدی در گفت‌وگو با ایسنا، در تشریح جزئیات این خبر گفت: در پی تماس عوامل داروخانه مرکزی در 35 متری گلستان با مرکز فوریت‌های پلیسی 110، ماموران کلانتری 138 جنت‌آباد به محل مراجعه و متوجه شدند یک نوزاد حدودا 15 روزه (دختر) درون یک پلاستیک در این داروخانه رها شده است.

سرکلانتر دوم پلیس پیشگیری پایتخت ادامه داد: پس از انتقال این نوزاد به مقر انتظامی ماموران پلیس با اورژانس تماس گرفته و از آنان درخواست کمک کردند.

محمدی با بیان اینکه پیداکردن والدین این کودک مانند یافتن سوزن در انبار کاه است به ایسنا گفت: پرونده این موضوع هم‌اکنون به دادسرا ارجاع شده است.

همچنین حسن عباسی، مسئول روابط عمومی اورژانس تهران دراین‌باره به ایسنا گفت: به دنبال تماس عوامل کلانتری 138 جنت‌آباد در ساعت 19 یکشنبه با اورژانس تهران، تکنیسین‌های اورژانس در محل این کلانتری حاضر و نوزاد 15 روزه‌ای که رها شده بود را به بیمارستان حضرت رسول (ص) منتقل کردند. 

2 خواهر، برادر بی‌ادبشان را کشتند


پلیس هند 2 خواهر را به اتهام قتل برادرشان دستگیر کرد. به گفته پلیس هند، این دو متهم پس از دستگیری به پلیس گفتند به دلیل رفتار‌های بی‌ادبانه و نامناسب برادرشان، او را اتفاقی به قتل رسانده‌اند.


به گزارش ایسنا، یکی از این دو متهم در بازجویی و دفاع از خود گفت: برادرم پس از بازگشت به خانه به دلیل مصرف موادمخدر حال خوبی نداشت و قصد درگیری با من و خواهرم را داشت که ما برای پایان دادن به این اوضاع، خانه را ترک کردیم و پس از چند ساعت بازگشتیم. وی گفت: وقتی برگشتم برادرم با ما درگیر و به من و خواهرم حمله‌ور‌ شد. ما هم برای دفاع از خودمان ناخودآگاه ضربه‌ای به سرش زدیم، اما شدت ضربه به حدی بود که او در دم فوت کرد.