سعید اسدی- با شکست استقلال کهکشانی برابر پرسپولیس ده نفره، بهترین موقعیت برای جهش سپاهان و تراکتور فراهم شد. اما این سپاهان بود که به بهترین وجه به پله اول صعود کرد. برترین تیم دهه 80 اینبار با دست خالی (خروج رحمتی،عقیلی، حیدری،حاج صفی،توره،مولایی،حاتمی از سپاهان) شایستگی خود را ثابت کرده است.
پیش بینی قهرمانی استقلال در جام حذفی و سپاهان در لیگ برتر را از سوی ما به یاد داشته باشید.
بررسی نام و عملکرد و سوابق پرویز دهداری از آن حیث اهمیت دارد که بدانیم دهداری تنها عنصر جامعه فوتبال ایران بوده که بعد از مرگ، رفتار و کنش های اجتماعی او، تبدیل به یک مکتب اخلاق شد و شان حریم روابط اجتماعی او تا سر حدی بالا رفت که برایش همایش شناخت ویژگی ها و رفتارها گذاشته شد. دهداری را در بین جامعه فوتبال به معلم اخلاق می شناسند و این نام به تبع همان رفتارها بود. مردی که هدایای تیم ها و فدراسیون ها مثل خانه و اتومبیل را رد می کرد تا امروز جامعه فوتبال به استغنا و بلند طبعی او غبطه بخورد.
مرحوم پرویز دهداری در سال ۱۳۱۲ در شیراز به دنیا آمد اما اصالتاً یک آبادانی بود که موقتاً همراه خانواده در شیراز زندگی می کرد. فوتبال را از اواخر دهه ۲۰ آغاز کرد و آنچنان خوب کار کرد که سال ۱۳۳۴ به تیم ملی فوتبال دعوت شد. او سپس مورد خواست دکتر اکرامی مدیر باشگاه شاهین قرار گرفت و به این تیم رفت، با این حال از این جهت که شاهین در تمام ایران روابط خویشاوندی داشت، در سال ۱۳۳۹ و در اولین دوره مسابقات فوتبال باشگاه های قهرمانی کشور کاپیتان شاهین آبادان شد و با حضور مردانی چون حمید جاسمیان، حمید برمکی، علی پورجانکی و… این تیم را قهرمان اولین دوره مسابقات فوتبال قهرمانی باشگاه های کشور کرد. دهداری از ابتدای دهه چهل و بعد از جدایی ستارگان قدیمی مثل برومند و عراقی از تیم فوتبال شاهین تهران، کاپیتان تیم فوتبال شاهین تهران شد. در سال ۱۳۴۳ از تیم ملی و در سال ۱۳۴۵ از باشگاه شاهین کناره گیری کرد. اختلاف ایجاد شده بین او و دکتر اکرامی را از عوامل انحلال شاهین در سال ۱۳۴۶ می دانند. با این حال وقتی شاهین منحل شد و ستارگان این تیم در آستانه پراکنده شدن در باشگاه های دیگر بودند او با یک طرح استادانه، پرسپولیس را از کالبد بولینگ عبده متولد ساخت. دهداری اولین سرمربی تیم پرسپولیس بود که تا سال ۴۸ این مسوولیت را بر عهده داشت. در سال ۴۸ پرسپولیسی ها به باشگاه پیکان رفتند و پرویز دهداری هدایت تیم فوتبال گارد تهران را بر عهده گرفت. گاردی ها که از سال ۱۳۵۲ به هما تغییر نام دادند، نسلی بودند که فرهیختگی و شخصیت را از استادشان دهداری آموختند. سجاد صادقی، مهدی خبیری، محمد توانایی، نعیم صفری، مهدی غزال، جواد رمزی، مرحوم حبیب علیزاده، علیرضا خورشیدی و… در آن تیم بازی می کردند. گارد بی ستاره تبدیل به یک تیم مطرح فنی و اخلاقی شد و دهداری براساس لیاقت هایش در سال ۱۳۵۰ سرمربی تیم ملی شد.
او مکتب اخلاق خود را به تیم ملی برد و طی ۲ سال، علاوه بر قهرمانی در مسابقات جام ملت های ۱۹۷۲ آسیا و صعود به المپیک ۱۹۷۲ مونیخ، تیم ملی را به روزگار برجستگی اخلاق و اعتبار برد. اختلاف با محمد رنجبر، دستیارش در تیم ملی باعث شد از تیم ملی خداحافظی کند و برای درمان بیماری به انگلستان برود.
بعد از بازگشت، موقتاً کار فنی را رها کرد و در سال ۱۳۵۴ سرپرست تیم فوتبال صنعت نفت آبادان شد. در سال ۱۳۵۶ هم به حکم کامبیز آتابای رئیس وقت فدراسیون فوتبال، سرپرست تیم ملی امید فوتبال کشورمان شد.
دهداری در سال ۱۳۵۸ بعد از پیروزی انقلاب، به تهران آمد و مدیریت شاهین را بر عهده گرفت. او تا سال ۱۳۶۰ صاحب این مسوولیت بود. در سال ۱۳۶۵، بعد از استعفای فریدون عسگرزاده سرمربی تیم ملی، دهداری بعد از ۱۵ سال بار دیگر سرمربی تیم ملی در دورانی شد که بازیکنان تیم ملی احکام اخلاقی رفتار او را برنمی تابیدند. به همین جهت ۱۴ بازیکن تیم ملی در این دوران از حضور در تیم ملی فوتبال استعفا کردند. در بین این نفرات نام محمد پنجعلی، درخشان، چنگیز، ناصر محمدخانی، مهدی ابطحی و… وجود داشت.
اما دهداری با همان اعتقاد مثال زدنی در کارش فعالیت را ادامه داد و با یک عده جوان گمنام تیم ملی را بار دیگر زنده کرد تا جایی که ۲ سال بعد این تیم را در عرصه مسابقات فوتبال جام ملت های آسیا به عنوان سوم رساند. پرویز دهداری در دی ماه سال ۶۷ و در جریان دیدار ۲ تیم ملی ایران و ژاپن مورد بی مهری تماشاگران قرار گرفت. تماشاگرانی که به خاطر بازگشت ستارگان مستعفی تیم ملی به او برف و سنگ زدند و از او درخواست کردند تا تیم ملی را رها کند. دهداری اینچنین کرد و با یادگارهایی مثل زرینچه، عابدزاده، مرفاوی و… تیم ملی را ترک کرد. عود دوباره بیماری در پاییز سال ۱۳۷۱ او را در روز دوم آذرماه سال ۷۱ به کام مرگ برد، یادش گرامی باد.
سایت خبری آبادان غدیر
ضمن تبریک به خاطر این موفقیت، در مورد همین مسابقات انتخابی و کسب سهمیه صحبت کنیم. ظاهرا شناخت خیلی خوبی از حریف قزاقستانی خودت داشتی؟
بله، دقیقا این حریف قزاقستانی همان کسی بود که در فینال مسابقات دهه فجر در گرگان با من بازی کرد. شاکاروا در آن مسابقه پیروز شد، اما همان شکست باعث شد به دنبال شناخت بیشتر از نحوه بازیاش باشم که خوشبختانه موفق شدم این حریف قزاقستانی با سابقه حضور در دورههای قبل المپیک را پشت سر بگذارم.
پیش از مسابقات انتخابی تا چه حد امیدوار بودی سهمیه بگیری؟
امیدوار بودم، چون تمرینات مستمر و فشردهای داشتم و زحمت و سختی کشیدم. فیلم حریفان را هم آنالیز کرده بودیم و با توجه به برنامهای که مربیان برای ما داشتند مطمئن بودم این بار دیگر سهمیه المپیک فقط برای خارجیها نیست.
از برنامههای آمادهسازی که منجر به کسب سهمیه المپیک شد بیشتر بگو؟
3 ماه اردوی متوالی و منظم داشتیم. بعد از مسابقات دهه فجر فدراسیون هم برنامههای خوبی برای ما در نظر گرفت، ازجمله اردوی 12 روزه در مجارستان که واقعا اردوی تدارکاتی تاثیرگذاری برای ما بود و از نظر آمادگی فنی به ما کمک کرد. پیش از مسابقات انتخابی و سهمیه المپیک هم 2 حریف مجارستانی خیلی قوی به تهران آمدند که بازیهای تدارکاتی با آنها خیلی موثر بود. همه اینها دست به دست هم داد تا بتوانیم شاهد پیشرفت پینگپنگ و المپیکی شدن این رشته باشیم.
بازیهای لیگ تا چه حد به آمادگی شما برای حضور بهتر در تیم ملی کمک میکند؟ ظاهرا این مسابقات با نظم بهتری نسبت به گذشته برگزار میشود.
مسلما تاثیر بسزایی دارد. بازیهای لیگ هر هفته به صورت منظم برگزار میشود و انجام این مسابقات باعث میشود ورزشکار همیشه روی فرم باشد. لیگ برای ما مسابقه تدارکاتی است که انگیزه را بالا نگه میدارد، چون هیچ وقت دوست نداریم بازنده باشیم. تمرینات بیشتری را مورد توجه قرار میدهیم و اگر ببازیم هم به دنبال رفع نقاط ضعف هستیم.
چند سال طول کشید تا در این رشته به المپیک رسیدی؟
من سال 75 وقتی 10 ساله بودم پینگپنگ را شروع کردم. 5 سال بعد یعنی در سال 80 به عضویت تیم ملی درآمدم که خوشبختانه بالاخره موفق شدم به آرزوی دیرینهام دست یابم.
چه شد که این رشته را انتخاب کردی؟
پیش از المپیک چه برنامههایی برای آمادهسازی داری؟
هنوز فرصتی نشده تا برنامههای دقیق را از فدراسیون بگیریم، اما قطعا با نظر خانم لیموچی که در این مدت واقعا به ما کمک کرده برنامههای تدارکاتی خوبی داریم. ممکن است اردوی خارجی هم داشته باشیم که برنامه آن بعد اعلام میشود، اما همین قدر بگویم که تلاشم را چند برابر میکنم تا حضور شایستهای در المپیک داشته باشم. شاید منطقی نباشد که بگویم برای پیروزی بر حریفان قدرتمند المپیکی به لندن میروم، اما من با این هدف به المپیک میروم تا یک بازنده مطلق نباشم.
در المپیک اتفاقا روحیه و اعتماد به نفس تعیینکننده است. در کنار تیم شما روانشناس هم حضور دارد؟
حضور روانشناس بدون هیچ شک و تردیدی از عوامل موفقیت من بوده است. خانم سامع، روانشناسی که کنار ما حضور دارد آنقدر به ما اعتماد به نفس میدهد که کاملا با استرس خداحافظی کردهایم. خوشبختانه ایشان در المپیک هم همراه ما هستند. من که با بودن روانشناس اعتماد به نفسم 2 برابر میشود و بدون استرس میتوانم تمرکز کنم.
موفقیت بانوان ایرانی در یکی دو سال اخیر در رشتههای مختلف ورزشی باعث شده علاقهمندان بیشتری به سمت ورزش قهرمانی و حرفهای بیایند. چه توصیهای برای بانوان علاقهمند به ورزش داری؟
فضای کنونی ورزش باعث شده تا بانوان انگیزه و امید زیادی برای موفقیت در دنیای قهرمانی داشته باشند، فاصلهها با دنیای ورزش حرفهای کم شده و توصیه میکنم اگر کسی این توانایی را در خود میبیند حتما با انگیزه ادامه بدهد و در رشتهای که دوست دارد پیش برود. با این موفقیتها همه بانوان را باور کردند و زمینه برای موفقیت فراهم است.
صحبت خاصی باقیمانده است؟
باید از خیلیها تشکر کنم. پدر و مادرم، خواهر و برادرم، مربیان، مسوولان فدراسیون و همه کسانی که کمک کردند تا اینجا برسم. امیدوارم شایسته این اعتماد و محبت باشم.
سارا احمدیان / جام جم
مدیران فدراسیون جدا از پول قابل توجهی که برای رهن این سه واحد مسکونی پرداخت کردهاند، با توجه به اینکه چند روز پیش قرارداد رهن واحدهای مسکونی را امضا کردند، تزیینات داخلی و خرید لوازم خانگی مورد نیاز منزل کروش و دستیارانش را هم در دستور کار خود قرار دادهاند.