تماشاگران آلمانی پیش از این
نیز فرهنگ بالای خود را به تمام دنیا اثبات کرده بودند؛ زمانی که تیم ملی
آلمان در جام جهانی 2006، در خانه خودش مغلوب ایتالیا شد ولی همه تماشاگران
حاضر در ورزشگاه، همراه با نخست وزیر این کشور، تیم ملی مغلوب شده آلمان
را با خواندن سرودی لطیف و غمناک، تشویق کردند.
آدمی وقتی که رفتار
توام بانزاکت و کاملاً فرهنگی ( فرهنگ به صورت واژه ای ارزشی و نه توصیفی )
تماشاگران آلمانی را می بینیم و آن را با رفتار تماشاگر دشنام گو، عصبانی و
سرشار از نفرت و خشونت فوتبال ایران مقایسه می کند، بی اختیار با خودش می
گوید: حقا که چنین تماشاگر پرخاشگری، مستحق چنین فوتبال بی در و پیکری ست!
قطعاً
کسانی مدعی خواهند شد که در فوتبال آلمان نیز رفتارهای پرخاشگرانه وجود
دارد و تماشاگران آلمانی نیز گاهی دشنام می دهد و تندی می کند.
بله! این حرف بیراه نیست ولی این نوشته به رویه رایج و متداول تماشاگران ایرانی و آلمانی نظر دارد. به قاعده می نگرد نه به استثنا.
نحوه
برخورد تماشاگران فوتبال آلمان با تیم ملی کشورشان پس از شکست به ایتالیا
در نیمه نهایی جام جهانی 2006، بازتاب تمام عیاری از شخصیت تماشاگر آلمانی
بود.
نحوه برخورد تماشاگران ایرانی با تیم ملی کشورمان در بازی با
ایرلند در مسابقات راهیابی به جام جهانی 2002 نیز، بازتاب تمام عیاری از
شخصیت تماشاگر ایرانی بود.
تماشاگر ایرانی باید قبول کند که هنوز
لیاقت فوتبال زیبا را ندارد. تماشاگر ایرانی باید ابتدا زشتی های رفتارش را
اصلاح کند، آن گاه توقع فوتبال زیبا داشته باشد.